جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

متن سیصد و سیزده جلد‌کتاب و مقاله به زبان‌های فارسی و عربی، کتابخانه فارسی با دویست و هشتاد و پنج جلد‌کتاب و مقاله در پنج بخش:

عقائد: شامل چهل و هفت جلد‌کتاب و مقاله.

داستان: شامل سیزده جلد‌کتاب و مقاله.

تاریخ: شامل صد و یازده جلد‌کتاب و مقاله.

استعمار: شامل پنجاه و یک جلد‌کتاب و مقاله.

رد و نقد: شامل شصت و سه جلد‌‌کتاب و مقاله.

کتابخانه عربی: شامل بیست و هشت جلد‌کتاب و مقاله

همچنین معرفی بیش از سیصد و شصت جلد‌کتاب و مقاله، جستجوي پيشرفته در متن، پاورقي و عناوين، تصاوير و پوسترهاي زيبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت.

از سالن به اطاق بهاء

زمان مطالعه: 2 دقیقه در این سفر ثانی که قدمهای مفید در حیفا و عکا برداشته شده چون سه ماه مدت اقامت نگارنده در جوار آقا بود و بایستی هر روزی رازی آشکار شود در یکی از روزها که لاشه‏ی تبلیغ عبدالبهاء گرم شد و تعریف از پدر خود می‏کرد یک دفعه گفت افسوس که در ایام مبارک نیامدید تا آن جمال منیر را

ادامه مطلب »

عریان باز یعنی چه؟

زمان مطالعه: 3 دقیقه مدتها می‏شنیدم که حضرت بهاءالله! در محله عربها قبل از نیل به مقام خدائی به میرزا حسینعلی عریان باز معروف بوده و تا چندی معنی این سخن را ندانسته حمله بر یاوه گویی مردم می‏کردم تا آنکه از کثرت اشاعه در بین خویش و بیگانه از آشنایان بدین بساط یقین شد که یک همچو اشارتی در آن وجود بیمانند! بوده

ادامه مطلب »

از بتخانه‏ی بهاء تا خلوتخانه دروز

زمان مطالعه: 7 دقیقه در ایام اقامت حیفا شیخ طریقه دروزیه که مصریان آنان را حشائش – المذاهب خوانده‏اند با پسرش از بیرون به حیفا آمدند چون ییلاق آن حدود مزرعه‏ی ابوسنان است و آن مزرعه مرکز دروز است و چندی عبدالبهاء در آن مزرعه صیفیه کرده با مشایخ مذکور به مفاد ذره ذره کاندر این ارض و سماست – جنس خود را همچو

ادامه مطلب »

همقدمی با خادمه حرم

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در جلدهای اول و دوم خواستم به شرح این قضیه که حالیه ورد زبان کودک نی سوار یعنی خامه‏ی روسیاه ماست اشارتی کرده باشم ولی هر قدر در اطرافش فکر کردم دیدم شاهدی در میان نیست و ممکن است کسانی که مسائل منصوصه‏ی کتاب خود را انکار کرده بی‏خبری مردم را غنیمت شمرده مرا به تهمت زننده متهم می‏دارند و

ادامه مطلب »

مرد بی‏ریش و زن ریش دار

زمان مطالعه: < 1 دقیقه دختری ربابه نام در فیروز آباد مجو مرد از قرای یزد در کودکی آبله یک چشمش را کور کرده در اواخر چشم دلش نیز تابع چشم سرگشت و در بساط بهائی خادمه‏ی جانفشان شد یعنی در خانه آقا علی جورابی مشغول خدمت گشت. آقا علی جورابی جوانی بود نو رسیده و خطش به خوبی ندمیده ربابه‏ی کور عاشق او شده

ادامه مطلب »

شراب شور و رباب کور

زمان مطالعه: 3 دقیقه در سفر دوم شبی مرا کسالت و خبرش به حرمسرا رسید ای واویلاه و ادیناه حضرت آواره را ضعف مزاج فرا گرفته باید علاج کرد علاج بسیار است همه در کار است ولی نگارنده از ترک ذکرش ناچارش است این یکی که ناهنجار است ذکرش رواج بازار است صبح است در مسافرخانه در بستر تنبلی آرمیده‏ام می‏بینم یک زیبا صنمی

ادامه مطلب »