توضیحات اجمالی بخشها:
متن سیصد و سیزده جلدکتاب و مقاله به زبانهای فارسی و عربی، کتابخانه فارسی با دویست و هشتاد و پنج جلدکتاب و مقاله در پنج بخش:
عقائد: شامل چهل و هفت جلدکتاب و مقاله.
داستان: شامل سیزده جلدکتاب و مقاله.
تاریخ: شامل صد و یازده جلدکتاب و مقاله.
استعمار: شامل پنجاه و یک جلدکتاب و مقاله.
رد و نقد: شامل شصت و سه جلدکتاب و مقاله.
کتابخانه عربی: شامل بیست و هشت جلدکتاب و مقاله
همچنین معرفی بیش از سیصد و شصت جلدکتاب و مقاله، جستجوي پيشرفته در متن، پاورقي و عناوين، تصاوير و پوسترهاي زيبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت.
پاسخ نامه های بهائیان
زمان مطالعه: 4 دقیقه بد نیست که نکتهی دیگری را هم بشنوید پاسخ نامههای بهائیان از سوی عبدالبهاء به دست من بسیار به سود بهائیان بود زیرا من بسیاری از لغزشهای عبدالبهاء را که به زبان آنها تمام میشد جبران میکردم نمونهای بیاورم که خوب دریابید: بهائیان ساده و کم دانش ایران چنین میپنداشتند که عبدالبهاء که در آنجا نشسته از کار همهی مردم
عبدالبهاء نماز جمعه میخواند
زمان مطالعه: 4 دقیقه روزهای آدینه پیش از نیمروز به مسجد میرفت و پشت سر پیشوای مسلمانان سنی که در آنجا روش حنفی داشتند دست بسته نماز میخواند و خود را مسلمان مینمود و در ماه رمضان هم، خویش را روزه دار نشان میداد و گاهی که در انجمنی با دانشمندان و بزرگان مسلمان روبرو میشد از برتری کیش مسلمانی سخن میگفت و چنان
در پیشگاه عبدالبهاء
زمان مطالعه: 3 دقیقه اگر بخواهم چنانکه دلم میخواهد به پهنا و درازای سرگذشت خود در پیشگاه عبدالبها بپردازم هر چند گزارشها و سرگذشتها نغز و شیرین است میترسم گفتهی نظامی: »آب ار چه همه زلال خیزد از خوردن پر ملال خیزد« درست درآید. همین اندازه بدانی از آنروز که به حیفا رفتم و پس از چندی همدم و همراز عبدالبهاء شدم تا روزی
درباره حاجی میرزا آقاسی
زمان مطالعه: 7 دقیقه شبی سخن از حاجی میرزا آقاسی به میان آمد و عبدالبهاء دربارهی کشته شدن ملا محمد تقی قزوینی و گرفتاری قرةالعین و میرزا صالح شیرازی و دو دسته تن دیگر داستانها گفت و داد گوئی کرد که چون خواستند بجای ملا محمد تقی پنج کس را بکشند حاجی میرزا آقاسی داد و بیداد به راه انداخت که یک تن کشته
پایان عمر عبدالبهاء
زمان مطالعه: 5 دقیقه چنانکه «در کتاب صبحی» نوشتهام دو ماه پیش از آنکه عبدالبهاء این جهان را بدرود گوید روزی در دکان یکی از دوستان نشسته بودم که نوکر در خانه نزد من آمد و گفت سر کار آقا (عبدالبهاء) ترا خواسته هر چند هر روز دو سه بار عبدالبها مرا میخواند ولی ندانستم چه شد که خواستن آنروز مرا خوش نیامد باری
لوحی از عبدالبهاء درباره ی صبحی
زمان مطالعه: 3 دقیقه »هو الابهی« »جناب صبحی چون صبح روشن باش و مانند چمن از رشحات سحاب عنایت پر طراوت کرد در کمال شوق و شعف سفر نما و در نهایت سرور و طرب بر دیار مرور نما و پیام آسمانی برسان و زبان به تبلیغ بگشا و به نطق بیان حجت و برهان کن از جهان و جهانیان منقطع باش و به