توضیحات اجمالی بخشها:
متن سیصد و سیزده جلدکتاب و مقاله به زبانهای فارسی و عربی، کتابخانه فارسی با دویست و هشتاد و پنج جلدکتاب و مقاله در پنج بخش:
عقائد: شامل چهل و هفت جلدکتاب و مقاله.
داستان: شامل سیزده جلدکتاب و مقاله.
تاریخ: شامل صد و یازده جلدکتاب و مقاله.
استعمار: شامل پنجاه و یک جلدکتاب و مقاله.
رد و نقد: شامل شصت و سه جلدکتاب و مقاله.
کتابخانه عربی: شامل بیست و هشت جلدکتاب و مقاله
همچنین معرفی بیش از سیصد و شصت جلدکتاب و مقاله، جستجوي پيشرفته در متن، پاورقي و عناوين، تصاوير و پوسترهاي زيبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت.
سید اسدالله قمی چگونه آدمی بود؟
زمان مطالعه: 8 دقیقه سخن از سید اسدالله بود که آنروز مرا به شگفتی وامی داشت و چون به اندازی خود آزاد مرد بود من از او پرسشهائی مینمودم و او هم پاسخهائی میداد و از گزارش زندگی و سختیهائی که کشیده شده بود چیزها میگفت: بیشتر بهائیان بویژه بزرگان این گروه از راه رشک از او خشنود نبودند چه از هر رو بر
میرزا ابوالفضل گلپایگانی را بشناسید
زمان مطالعه: 5 دقیقه اکنون میرزا ابوالفضل گلپایگانی را به شما میشناسانم او در تهران بابهائیان دمساز شد و پس از آن گرفتار گشت بد نیست پاسخ و پرسشی را که در زندان از او کردهاند بشنوید: س – پدر شما کی است؟ ج – میرزا محمد رضای مجتهد. س – شما تحصیل کردهاید یا خیر؟ ج – بلی حکمت و کلام را دیدهام
در سمرقند و تاشکند
زمان مطالعه: 6 دقیقه شب هنگام به ایستگاه بخارا رسیدیم و مردم از هر سو بدانجا گرد آمده بودند و از بسیاری چراغ شب تاریک مانند بامداد روشن شده بود مرا از دیدن آن گروه شگفتی پدید آمد چه همه بر سر دستار و در بر جامههای رنگارنگ ابریشمی داشتند که بسیار زیبا و نیکو بود و دستار را سله میگفتند و مسلمانان باید
روزنامه ماوراء بحر خزر
زمان مطالعه: < 1 دقیقه از بخارا بار دیگر به مرو آمدیم چون به مرو رسیدیم میرزا منیر نبیل زاده و سید اسد اله قمی و سید مهدی گلپایگانی و چند نفر مبلغ دیگر در آنجا بودند و هر شب انجمن داشتند. سید مهدی قاسم اف از بستگان میرزا ابوالفضل گلپایگانی بود و از همه مبلغان در دانش و هوش و فروتنی پیشی داشت در
داستانی از میرزا عنایت علی آبادی
زمان مطالعه: 12 دقیقه شبی سخن از شیرین کاریهای میرزا عنایت علی آبادی به میان آمد هر یک از او چیزی گفتند تا رشتهی سخن بدست سید مهدی افتاد و بدین گونه از میرزا عنایت علی آبادی داستانی گفت: در روزگار ناصر الدین شاه به طهران گذارم افتاد و در آنجا با علی آبادی آشنا و دوست شدم روزی به همراهی او و دو
سفر بسوی فلسطین برای دیدار عبدالبهاء
زمان مطالعه: 5 دقیقه در آن روزها از عبدالبهاء بار خواستیم دستور داد که از راه مصر و فلسطین به حیفا بیائید. نخستین کاروانی که از تهران آهنگ آن سوی نمود کاروان ما بود. از تهران با ابن اصدق به رشت رفتم چند روزی در آنجا در خانهی ابتهاج بودم تا کارم رو براه شد و به همراهی شیخ اسد الله بار فروشی که