دسته بندی: خاطرات یک نجات یافته

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در زمان جنگ [ایران و عراق] وقتی مردم کشته می‌شدند، بهائیان با بی‌رحمی تمام می‌گفتند از این مسلمانان هرچه کشته شود کم است. خصوصا وقتی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه [در جریان] رحلت امام (ره) ازدحام جمعیت دل‌سوخته و آن نمایش حقیقی مراسم عزاداری در باور نمی‌گنجید. آن همه ایمان…، عشق… و… التهاب، انسان را

زمان مطالعه: < 1 دقیقه با اشاره به گفتگویش با یک بسیجی خدمتگزار به نام مهدی صالحی (که چندی پس از جنگ تحمیلی، هنگام خنثی‌سازی مین در شلمچه به شهادت

زمان مطالعه: < 1 دقیقه بهائیان فقط در صورتی با مسلمانان رفت و آمد دارند که مطمئن باشند هیچ خطری آنها را تهدید نمی‌کند و ضمنا می‌توانند بهائیت را تبلیغ

زمان مطالعه: < 1 دقیقه [زمانی که] معلم مهد کودک بهائیان شدم… برنامه‌هایی که به من می‌دادند تا به بچه‌ها بیاموزم کاملا در راستای شستشوی مغزی آنها بود و من…

زمان مطالعه: < 1 دقیقه خانم مهناز رئوفی در شرح گفتگوی خود با یک فرد بهائی (به نام آقای منطقی) در خانه خویش، در ایام ناراحتی شدید خود از سران

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در بهائیت هر گونه تعصبی ممنوع است و این ریشه در سیاست استعمار دارد که با ترویج این اعتقاد، تعصب ملی، تعصب دینی، تعصب وطنی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در جامعه مسلمانها، هر کس در رعایت حجاب و یا خلوت با اجنبی کوتاهی نماید مورد اعتراض و بازخواست افکار عمومی (و نه تشکیلاتی) واقع

زمان مطالعه: < 1 دقیقه عنوان: خاطرات یک نجات یافته مؤلف: مترجم: نوبت چاپ: مجله ایام تاریخ چاپ: شمارگان: ناشر:

زمان مطالعه: < 1 دقیقه خانم مهناز رئوفی، در محیط بهائی رشد یافت، اما فسادها و تناقضهایی که در کار همکیشان خود (بویژه سران محفل بهائیت) دید، وی را بشدت