انگلستان پس از تصرف فلسطین با تحصیل «قیمومیت» فلسطین از جامعه ی ملل در سالهای 1922 ـ 1923م. سلطه خود را بر آن دیار مستقر کرد. مقاومت مسلمانان عرب فلسطین در برابر ستم بریتانیا باعث شد که آنها بیش از پیش بر صهیونیستها تکیه کنند و از طرح «استعمار» آنان جانبداری نمایند. انگلیسیها با پیگیری تمام در وصول به هدف، یعنی تأسیس این «قدرت» در فلسطین مجاهده کردند و پس از چندی سرهربرت ساموئل که از خانودههای معروف یهودیهای انگلیس بود به عنوان نخستین کمسیر عالی فلسطین انتخاب شد. چنانچه گفتیم سرهربرت ساموئل نسبت به بهائیان و عباس افندی که در ماجرای تصرف فلسطین، جاسوسی انگلستان را به عهده داشت توجهی خاص پیدا کرده بود.
از همان تاریخ نیز میان زعمای بهاییت و صهیونیستها که در جنب و جوش یهودی کردن سرزمین فلسطین بودند، حسن روابطی برقرار شده بود. هنگام پایان جنگ جهانی اول فقط پنجاه و پنج هزار یهودی در فلسطین وجود داشت. حکومت استعماری بنابر توافقی که با صهیونیسم امضاء کرده بود درهای کشور را بر روی مهاجرین یهودی باز کرد و این امور مورد اعتراض اعراب مسلمان قرار گرفت. اما بهاییان در این حادثه به پشتیبانی از «انگلستان ـ صهیونیسم» برخاسته و با هر نوع اعتراضی از جانب مسلمانان عرب مخالفت کردند.
شوقی افندی در نامهای رسمی به رئیس کمیسیون (کمیتهای که مسئولیت پیگیری فلسطین را از جانب سازمان ملل به عهده داشت) راجع به قضیه ی فلسطین نه تنها از حقوق مسلمانان عرب در سرزمین فلسطین هیچگونه دفاعی نکرد و از آن همه آثار ظلم و تعدی استعمار اظهار تأسفی ننمود بلکه علنا موقعیت و علائق بهائیان و یهودیان را به سرزمین مذکور ریشهدارتر و مهمتر از توجه مسلمانان به «قدس» و سرزمین فلسطین خواند!
آنچه شوقی در این نامه به دستور حامیان انگلیسی و صهیونیستی خود نوشته است صرفا حفظ منافع بهایی و قبور علیمحمد شیرازی و میرزا حسینعلی و عباس افندی است. در آن نامه شوقی افندی به تاریخ مشترک بهاییان و یهودیان در آن سرزمین اشاره میکند و میگوید عده زیادی از پیروان آیین ما از اعقاب یهودیان و مسلمین بودهاند! سپس از مکان مقدس بهایی واقع در عکا و حیفا که برای آن جامعه بسیار باارزش است یاد مینماید و میگوید مطلبی که برای ما اهمیت دارد این است که هر کس حکومت حیفا و عکا را به دست میگیرد به این نکته واقف باشد که در این منطقه مرکز اداری و روحانی یک آیین جهانآرا قرار دارد. و در انتها از اعضای کمیسیون میخواهد که در سفارشها و توصیههایی که به سازمان ملل متحد درباره آینده فلسطین میکنند به حفظ حقوق بهاییان نیز عنایت داشته باشند.
علاقه بهاییان به روی کار آمدن یک حکومت صهیونیستی و به کار بردن لطایفالحیل [اینکه اعقاب ما از یهودیان و مسلمین هستند در حالی که ده قرن از اعقاب ایشان همه مسلمان بودهاند] برای جلب حمایت یهودیان همگی از سیاستهای شوقی افندی بوده است.
در جای دیگر شوقی افندی رسما و آشکارا در لوح نوروز 108 بدیع، خطاب به بهائیان، نظریه بهائیت را در خصوص تشکیل کشور اسرائیل چنین اظهار داشته بود: «مصداق وعده ی الهی به ابناء خلیل و وارث کلیم ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض اقدس مستقر…«.
بدین مدرک و سند رسمی بهائیان، تشکیل دولت اسرائیل از نظر بهائیت و بنا به تصریح شوقی افندی، یک وعده ی الهی بوده است که میرزا حسینعلی و عباس افندی به آن یهودیان را بشارت داده بودند!