جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقدمه (76)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

موضوع مهدویت از جمله مطالبی است که تقریبا تمام ادیان و کلیه ی فرق اسلامی به نحوی به آن قائل هستند، اما در این میان شیعیان این مقام را منحصر به حضرت مهدی (عج) می‌دانند. مسئله مهدویت در بینش اسلامی نقش کلیدی دارد…

چرا که اعتقاد به یک منجی و مصلح «که همه در انتظار او برای ساختن جامعه‌ای مبتنی بر امنیت و عدالت به سر می‌برند» و امید به اینکه سرانجام روزی حق جاری می‌شود و صالحان بر زمین حکومت می‌کنند، عامل پویائی و حرکت جوامع اسلامی است.

آنچه شیعه را در حرکت تاریخی کلان خویش، به رغم دریافت ضربات و لطمات بسیار از سوی دشمنان، از یأس و نومیدی می‌رهاند و توان تحمل آن را بالا می‌برد اعتقاد به فرج در آخرالزمان است. علاوه بر این، خاتمیت و مهدویت سد راه محکمی در مقابل دین‌سازی و دکان‌سازی مستقل به شمار می‌رود.

به همین دلیل هم این موضوع مستقیم و غیرمستقیم همواره در معرض چالش قرار داشته است. قدرت‌های حاکم بر جهان درصدد بوده و هستند تا با تشکیل مسلک و مذهبی جدید و به اصطلاح تکامل یافته در قرن بیستم با رنگ و بوی خردورزی و ایدئولوژی بر افکار توده مردم مسلط شوند و از نیروهای آنان به سود خویش بهره‌برداری کنند. اما استعمار در مشرق زمین در برابر مقاومت «طرز فکر اسلامی» قرار داشته و به طرق گوناگون می‌خواهد با تفکر اسلامی مبارزه کند. یکی از راههایی که استعمار برای فتح این دژ محکم در نظر گرفته، تلاش برای مذهب‌سازی بوده است. هدف آنها، چنان که خود معترف‌اند، این است که در مقابل «مهدی«، مهدی دیگر بسازند و در برابر «قرآن«، قرآن دیگری عرضه کنند. از این روست که می‌بینیم «گلادستون» نخست‌وزیر وقت انگلستان در مجلس آن کشور، در برابر نمایندگان، قرآن را بالا می‌برد و می‌گوید:

»تا وقتی این کتاب بر افکار انسان‌های مشرق زمین حکومت می‌کند نفوذ و حکومت ما بر این کشورها امکان‌ناپذیر و تحقق افکار ما غیرممکن خواهد بود«.