گفتیم که صبحی در خانواده ای بهایی به دنیا آمد و تحت تربیت بهایی قرار گرفت. خانواده او از طریق مادر نیز انتسابی با یکی از همسران بهاءاله داشتند و از این بابت نیز مورد احترام ویژه بودند. صبحی خود این موضوع را این چنین گزارش می کند:
»نیای من یکی از دانشمندان مسلمان بود و نامش حاج ملا علی اکبر، در شهر کاشان در برزن پنجه شاه می زیست. زنش که از بابیان بود از او چهار پسر و دو دختر داشت هر چند کیش خود را در خانه ی شوهر آشکار نمی کرد… آن زن فرزندان خود را به کیش بابی و سپس بهایی در آورد و پس از گذشت نیای من، به نام رهسپاری مکه، با داماد و یکی از فرزندان خود، نخست به «مکه» و آنگاه به «عکا» رفت. این را هم بدانید که یکی از زن های بهاء (میرزا حسینعلی رهبر بهائیان) که گوهر خانم نام داشت و در میان بهائیان به «حرم کاشی» نامبردار بود برادر زاده ی مادربزرگ من بود، و از این رو، بهاء از زبان زن کاشی خود او را (یعنی مادر بزرگ مرا) عمه خانم و پس از رفتن به مکه، حاجی عمه خانم می خواند…»
»پدر من که نامش محمد حسین بود و عبدالبهاء او را «میرزا حسین» و «ابن عمه» می خواند از همه خواهران و برادران خود کوچکتر بود و در تهران زن گرفت… زنش بهائی بود ولی آشکار نمی کرد و در نهانی دختران و پسران خود را به کیش بهائی در آورد و همه دختران را به شوهر بهائی داد…»
»در شش سالگی نزد پدرم، «ایقان» می خواندم و آن دفتری است که به گفته بهائیان، بهاء در پاسخ پرسش های دایی سید باب نوشته… (بعدها) مرا به آموزشگاه «تربیت» که بهائیان آن را راه انداخته بودند و خویشاوندان ما نیز همه آنجا می رفتند، بردند…»