جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جزای عدم دوستی با من!

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکی دیگر از اصولی که جناب بهاءالله (همان خدای تنها ی زندانی که باید به سوی او نماز خواند و گرد او طواف نمود چنانکه عرشیان گرد او طواف می کنند) در کتاب اقدس بیان می فرمایند این است: اگر می خواهید افراد رادر این جهان بشناسید آنها را به دوستی من بیازمائید:

1- مرا دوست داشته باشند، که اگر چنین باشند از بهترین اشخاص شمرده می شوند و شایسته است که بر تخت هائی از طلای خالص بنشینند و بر صدر آفرینش قرار گیرند…

»من فازبحبی حق له ان یقعد علی سریر العقبان فی صدر الامکان«!!

2- اما اگر مرا دوست نداشته باشند بدترین افراد محسوب می شوند که حتی زمین هم از آنها بیزار است و هر جائی که باشند مردم از دست آنها به خدا پناه می برند!

»والذی منع عنه لویعقد علی التراب انه یستعیذ منه الی الله مالک الادیان«!!

لذا می توان مردم جهان را با این ترازو سنجید:

»میرزا را دوست داشته باشند یا نداشته باشند»

خوبند و شایسته رهبری در صحنه امکان هستند اگر در گروه دوستان و ارادتمندان او باشند. بدند و مبغوض و منفور اگر از دوستی او اعراض نموده باشند!!

همه این مقامات را هم ما خودمان به خودمان می دهیم و فکر نکنید کیش شخصیت داریم و از خودمان تعریف و تمجید می کنیم. خدائی است و برازندگی!

چند میلیون بهائی که میرزا را دوست دارند باید بر تخت های طلا بنشینند و بر آفرینش حکمفرمائی کنند اما شش میلیارد انسان که با میرزا و دوستی او کاری ندارند آنقدر آلوده و منفورند که زمین هم از آنها بیزار است و از دست آنها به خدا پناه می برد.

اضافه بفرمائید عبارات اول کتاب را که عرفان میرزا ملاک همه خوبی ها و بدی ها بود:

اگر مرا بشناسند به همه خیرها دست پیدا کرده اند.

اگر مرا نشناسند از اهل ضلالت محسوب می شوند حتی اگر همه کارهای خیر را در نامه اعمال داشته باشند!