ومکلف الأیام ضد طباعها
متطلب فی الماء جذوة نار
ومن هویجری المستحیل فإنما
تبنی الرجاء علی شفیر هار
أفیقو افیقو یا غواة فإنها دیاناتکم مکر من الزعماء
قومیکه به قرن بیست دین میسازند
برخاک گمان کاخ یقین میسازند
گرروشنی ازباب بهاجوئی وباب
زین باب نه روشنی برآید نه جواب
بی خانه گر بمانی ای خانه خراب
زآن به سیل خانه سازی و برآب
راهی که تو داری به خدا راه خدا نیست
جزشعبده بازی وبه جزمکر وریا نیست
دین هیچگه آلوده بدین شعبده ها نیست
بد بیشتر از این نتوان کرد و روا نیست
سود تو و امت همه جز باد هوا نیست
دین نیست لباسی که چو شد کهنه نیپوشند
یا پولکی آنرا به یهودی بفروشند
مردان طریقت همه هوش و همه گوشند
در راه خدا محو خدایند و خموشند
چون طبل تهی مغز دمادم نخروشند
ما ترس نداریم از آن امت بی درد
چون ما نشود هیچ گه از گفتن حق سرد
مردیم وکجا ترس کند ره به دل مرد
گوئیم ونترسیم که دین هر که نو آورد
مکر است و فریب است خطا کرد خطا کرد