جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وعده‌ی دوم، هزار سال

زمان مطالعه: 2 دقیقه

الحال فرض کنیم که این امت استحقاق وعده‌ی دوم و مدت هزار سال را داشته باشند، لکن بر زمان ظهور باب منطبق نخواهد شد و اولی به این وعده، استاد خسرو نقطوی است که حدود [سال] هزار از هجرت، ادعای نقطه بودن نمود. و شرع تناسخ و الحاد را رونق داده و نفوذ او به بلاد هند رسید؛ چنانچه سابقا اجمالی از این قصه مذکور شد و ظهور باب بعد از هزار سال است به دویست و پنجاه سال و آنچه را [آنان] ابتدا، قرار داده و از فوت حضرت عسکری محسوب داشته اند از عجایب است که محملی جز عامیت یا عصبیت ندارد چه تاریخ به فوت آن حضرت یا وقوع غیبت، در هیچ وقتی و هیچ عصری متعارف نبوده و بر فرض اگر چنین تاریخی وجود داشته باشد با این حدیث ابدا مناسبت ندارد چه آن حضرت مدت جمیع امت خود را مذکورداشته، مسلمانانی که از زمان بعثت تا وقوع غیبت بوده اند، قطعا از امت آن حضرت می باشند پس مناسب آن که مبدء تاریخ از زمان بعثت باشد که اول ظهور امت آن بزرگوار است و این تاریخ همان است که این شخص، مبدء تاریخ (1) مذکوره‌ی در خبر أبی لبید مخزومی را بر آن قرار داده و با تکلفات بسیار و غلط های واضح ـ به خیال فاسد خود ـ آن را منطبق بر ظهور نقطه‌ی اولی کرده؛ و حال این که هیچ مناسبتی ما بین تواریخ آن حدیث و بعثت نیست به خلاف این حدیث که معین است که باید اول آن، زمان بعثت باشد. واگر جناب حاج مرقوم سواد و یا اندکی انصاف داشتند، امر را به عکس می نمودند؛ لکن…

و اگر مبدء آن بعثت، نباشد باید مبدء آن، صدور این کلام از آن حضرت باشد و علی ای حال ابتدای حساب را وفا ت حضرت عسکری ـ علیه السلام ـ قرار دادن هیچ وجهی جز تسخیر عوام نمودن و مسخره‌ی خواص شدن ندارد.

وبا غمض عین از جمیع آنچه مذکور شد گوییم تفسیر «یوم» به «ایام رب» که هزارسالست در خبر وارد نشده بلکه اجتهادی است از شخص مجهول الحالی که تقی الدین مذکور باشد.

و ممکن است مراد یک روز از ایام الهیه باشد که در آیه‌ی شریفه‌ی تعرج الملائکة و الروح إلیه فی یوم کان مقداره خمسین ألف سنة (2) [ذکر شده است]

و بنا براین فعلا امت مرحومه اگر نیکو کار باشند زیاده از چهل و هشت هزار سال از وعده‌ی پیغمبر خود طلب دارند و اگر بد کردارباشند نصف این مدت ـ که بیست و چهار هزار سال است ـ از طلب آنها باقیست و إن شاء الله قبل از هر کدام که مراد باشد، ولی حق ـ ارواحنا فداه ـ ظاهر خواهند شد و چشم شیعیان به جمال او روشن خواهد شد.

و اگر خدای نخواسته زیاده از این مدت طول کشید، این خبر مجعول، و تکلفات أبی الفضول ذخیره بماند برای کسی که بعد از چهل وهشت [هزار] یا بیست و چهار هزار سال، بلکه زیاده، ادعا نماید. و[در هر صورت] به کار باب نمی خورد.

آنچه گفته شد مبنی بر تسلیم صحت خبر و تفسیر آن بود به موجب دلخواه این طایفه؛ ولکن نه خبر صحیح است و نه معنی آن تعیین مدت بقای شریعت است؛ چه تقی الدین مذکور، شک نیست که از اهل سنت است. و از معروفین آنها نیست. و این خبر را نه به سند نقل کرده و نه به کتابی معروف منسوب داشته. و فرقه‌ی حقه‌ی شیعه به اخبار مثل صحیح بخاری ـ که مسلسل بسلسلة الذهب نقل کرده ـ اعتماد نکنند، پس چگونه به مرسل شخصی مجهول الحال اعتنا خواهند نمود.


1) »تواریخ» نسخه بدل.

2) سوره‌ی مبارکه‌ی معارج، آیه‌ی 4.