جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خاتمیت پیامبر اکرم

زمان مطالعه: 6 دقیقه

مبحث «خاتمیت بر محور پیامبر» را بر اساس قرآن، ختم کردیم و اینک به گفت و گو در باره ی «خاتمیت بر محور پیامبر» بر اساس سخنان خود آن حضرت می پردازیم.

یکی از روشن ترین بیانات پیامبر اکرم در این مهم، حدیثی است که دانشمندان و محدثان شیعه و سنی از آن حضرت نقل کرده اند که در ماجرای لشکر کشی برای جنگ تبوک خطاب به علی علیه السلام فرمود. در آن داستان آمده است که پیامبر اکرم برای پیش گیری از توطئه ی منافقان – که نقشه کشیده بودند در غیاب پیامبر مدینه را تصرف کنند – دستور داد تا علی علیه السلام در شهر بماند و در لشکر حضور نیابد. در پی این تصمیم منافقان که دیدند نقشه شان نقش بر آب شد، این بار شائع کردند که علی از دستور رسول خدا مبنی بر شرکت در جنگ، سرپیچی کرده است و پیامبر هم او را با زنان و زمین گیران و کودکان و پیرمردان، وانهاده است.

در پی این شائعه، علی علیه السلام لباس رزم پوشید و به محضر پیامبر شتافت و عرض کرد که منافقان چه می گویند و به این ترتیب آشکارا اعلام کرد که برای شرکت در جنگ آماده است. رسول خدا برای نشان دادن مقام و منزلت ویژه ی شیر خدا علی مرتضی علیه السلام، فرمود:

أما ترضی أن تکون منی بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبی بعدی؟

آیا راضی و خشنود نیستی از این که منزلت تو نزد من همانند منزلت هارون نزد موسی باشد، جز آن که پس از من هیچ پیامبری نخواهد بود؟

این شریف و مهم را که به «حدیث منزلت» نامور گشته، توسط بسیاری از زنان و مردان از مسلمانان نخستین نقل شده است. از میان خاندان رسول خدا کسانی چون: حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن، فاطمه دختر علی، فاطمه دختر جناب حمزه، دختر حارث بن عبدالمطلب، عقیل بن ابی طالب و از میان اصحاب پیامبر اکرم کسانی چون: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالله بن عوف، انس بن مالک، عبد الله بن عمر بن الخطاب، ابوهریره، عبد الله بن عباس، جابربن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری، عبدالله بن مسعود، عمار یاسر، زید بن ارقم و ده ها نفر دیگر حتی کسانی چون معاویه نیز این حدیث را که در اصل در بیان مقام و منزلت والای امام نخستین علی بن ابی طالب علیه السلام است، نقل کرده اند.

یکی از کسانی هم که این حدیث را نقل کرده است، سعد بن ابی وقاص است که هر چند با علی علیه السلام میانه ای نداشت، ولی در مقطعی بسیار حساس این حدیث را نقل می کند و معاویه را برای مدتی از دشنام دادن به حضرت علی به صورت رسمی و بر سر منابر حکومتی، باز می دارد.

داستان از آن قرار است که چون سعد سردار پیروز لشکر اسلام و فاتح سرزمین ایران بود، نزد مسلمانان معروف و محترم بود. معاویه پس از آن که به حکومت مطلق رسید، برای آن که بتواند ناسزاگویی به علی علیه السلام را رسمی کند و فراگیر سازد، از سعد بن ابی وقاص خواست تا بر فراز منبر رود و از علی علیه السلام بد بگوید؛ اما سعد از این درخواست و فرمان معاویه سرمی پیچد و می گوید: از پیامبر خدا در باره ی علی سه سخن شنیده ام که اگر هر یک از آن سه سخن درباره ی من می بود، از شتران سرخ موی برای من با ارزش تر بود.

نخست آن که از رسول خدا شنیدم که به علی فرمود:

آیا راضی نیستی از این که منزلت تو نزد من همانند منزلت هارون نزد موسی است، جز آن که پس از من هیچ پیامبر نخواهد آمد؟

دیگر آن که شنیدم که در جنگ خیبر، که لشکریان اسلام زمین گیر شده بودند، فرمود:

پرچم جنگ را به دست کسی خواهم سپرد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند.

آن گاه در پی این سخن، پرچم جنگ را به علی سپرد و او هم پیروزمندانه از آن جنگ بازگشت.

سوم آن در داستان مباهله، رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین را فرامی خواند و می فرماید: برالاها، اینان اهل بیت من اند.

حدیث منزلت را عامر و ابراهیم و مصعب و عائشه، فرزندان سعد وقاص از پدر خویش نقل کرده اند.

حدیث منزلت چنان که گفتیم، در اصل بیان گر مقام و منزلت والای علی علیه السلام در جانشینی پیامبر اکرم است، اما جالب آن است که این حدیث نماد و نشانه ی خاتمیت رسول گرامی اسلام نیز دانسته شده است. به این داستان توجه کنید:

زید بن رمانه می گوید: به من خبر رسید که مردی از قریش می گوید: به خدا سوگند نمی دانم، شاید پس از محمد پیامبر دیگری هم باشد.

من، ابراهیم پسر سعد بن ابی وقاص را ملاقات کردم و به او گفتم: ای ابا اسحاق (کنیه ی ابراهیم) آیا سخن رسول خدا در ماجرای جنگ تبوک به علی علیه السلام را، از پدرت شنیده ای؟

او خندید و چنان پنداشت که من دوستی علی را در دل دارم که چنین پرسشی می پرسم. به او گفتم: به خدا سوگند این سخن را از آن رو نمی پرسم تا منزلت علی معلوم گردد؛ ولی ماجرا چنان است که به من خبر رسیده که مردی از قوم تو (قریش) می گوید: من نمی دانم، شاید پس از محمد پیامبر دیگری هم باشد.

ابراهیم در پی شنیدن این سخن گفت: آری، من شهادت می دهم که از پدرم سعد بن ابی وقاص شنیدم که می گفت: روزی که رسول خدا علی را از شرکت در جنگ تبوک بازداشت و او را بازگردانید، شنیدم که به او فرمود: ای علی، آیا خشنود نیستی که منزلت تو نزد من همانند منزلت هارون نزد موسی باشد، جز آن که پس از من هیچ پیامبری نخواهد بود؟

به این ترتیب حدیث منزلت، هر چند در بیان منزلت حضرت علی علیه السلام بیان شده است، اما بیان گر این اصل مهم هم هست که پس از پیامبر اکرم، به هیچ روی، هیچ پیامبری نخواهد بود.

پیامبر اکرم در سخنانی دیگر به روشنی و صراحت بر خاتمیت خویش و جاودانگی دینش پای می فشارد. به این حدیث شریف که حضرت امام باقر علیه السلام نقل فرموده است، گوش جان بسپاریم:

عن أبی جعفر علیه السلام قال: لما حضرت النبی صلی الله علیه و آله الوفاة نزل جبرئیل علیه السلام فقال: یا رسول الله هل لک فی الرجوع إلی الدنیا؟ فقال: لا قد بلغت رسالات ربی. فأعادها علیه، فقال: لا بل الرفیق الأعلی. ثم قال النبی صلی الله علیه و آله و المسلمون حوله مجتمعون: أیها الناس إنه لا نبی بعدی و لا سنة بعد سنتی. فمن ادعی بعد ذلک فدعواه و بدعته فی النار. فاقتلوه و من اتبعه فإنه فی النار. (فقیه4: 163)

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که مرگ به سراغ پیامبر آمد، جناب جبرئیل نازل شد و به آن عزیز عرض کرد: ای رسول خدا آیا دوست داری به دنیا بازگردی و باز هم زندگی کنی؟ پیامبر فرمود: نه، نمی خواهم، چون رسالت پروردگارم را به انجام رسانده ام. جبرئیل دوباره همان را گفت که پیشتر گفته بود. پیامبر هم باز فرمود: نه، می خواهم به نزد خداوند که برترین رفیق آدمی است، بروم. پس از آن پیامبر خدا به مردمی که در اطراف بسترش جمع شده بودند فرمود: هان ای مردم! آگاه باشید که نه هیچ پیامبری و نه هیچ سنتی پس از من نخواهد بود. هر کس پس از این ادعایی کند، هم ادعایی که کرده و هم بدعتی که آورده، در آتش خواهد بود و چنین کسی را در جا بکشید و هر کس هم که از چنین کسی پیروی کند، بی تردید جایگاهش آتش دوزخ است.

پیامبر خدا در خطابه ی جاودانه ی غدیر، از جمله چنین فرمود:

أیها الناس بی و الله بشر الأولون من النبیین و المرسلین و أنا خاتم الأنبیاء و المرسلین و الحجة علی جمیع المخلوقین من أهل السماوات و الأرضین.

هان ای مردم! به خدا سوگند خداوند به پیامبران و رسولان پیشین بشارت داد که من خواهم آمد در حالی که من خاتم پیامبران و رسولان و حجت خدا بر تمامی آفریدگان، از اهل آسمان ها و زمین ام.

سپس در پی این سخن، تکلیف کسانی را که در این اصل جاودانه کوچکترین تردید به خویش راه دهند، روشن فرموده است:

فمن شک فی ذلک فهو کافر کفر الجاهلیة الأولی و من شک فی شی‏ء من قولی هذا فقد شک فی الکل منه و الشاک فی ذلک فله النار.

پس هر کس که در این مهم شک کند، همو کافر است، کافر دوران جاهلیت نخستین و هر کس در چیزی از این سخن من شک کند، به راستی که در تمامی سخنان من شک کرده است و چنین کسی در آتش خواهد بود.

و در پایان این بخش از سخنان خویش از هدیه ی بزرگ خاتمیت که خداوند به آن حضرت ارزانی فرموده است، چنین یاد می کند:

معاشر الناس حبانی الله بهذه الفضیلة منا منه علی و إحسانا منه إلی و لا إله إلا هو له الحمد منی أبد الآبدین و دهر الداهرین علی کل حال.

هان ای مردم! خداوند این فضیلت را به من عطا فرموده است. منتی است از خداوند که بر من نهاده است و احسانی است از او که بر من روا رفته است و البته معبودی به جز او نیست و من (به این خاطر) حمد و سپاس خدای را، تا جهان باقی است و زمان برقرار است، در همه حال، می گزارم.

به همین مقدار از بیانات حضرت رسول اکرم در بیان آن که خداوند پس از ایشان به هیچ روی هیچ پیامبری را مبعوث نمی فرماید، اکتفا می کنیم. در بخش بعدی، «خاتمیت بر محور پیامبر» را به بیان جانشین و شاگرد نخست رسول گرامی اسلام، حضرت علی علیه السلام و سپس سایر امامان علیهم السلام تقدیم می کنم.