در معنای نبی چنین می خوانیم:
الإتیان من مکان إلی مکان
آمدن از جایی به جایی دیگر.
و پس از ذکر شواهدی بر این معنا، می خوانیم:
و من هذا القیاس، النبأ: الخبر؛ لأنه یأتی من مکان إلی مکان
بر همین قیاس، نبأ یعنی خبر. چون خبر نیز از جایی به جایی دیگر می رود.
بر این اساس دیگر معانی برگرفته از این لغت چنین اند:
و المنبئ: المخبر، و أنبأته و نبأته.
منبئ یعنی خبر دهنده. دو لغت اخیر هم یعنی: او را خبردار کردم.
به این ترتیب به نبی از آن رو نبی می گویند که از جانب خداوند خبر می دهد.
نکته ی مهم در کاربرد اصطلاح «خاتم النبیین» در آیه ی شریفه آن است که خداوند با به کار بردن این اصطلاح، خود به خود، آن حضرت را پایان بخش رسولانی که با وحی و خبر آسمانی به سوی مردم فرستاده می شوند، نیز قرار داده است. برای روشن تر شدن این دقیقه و لطیفه، اجازه دهید سخنی در تفاوت لغوی نبی و رسول بیاوریم.
چنان که گفتیم، نبی یعنی کسی که از جانب خداوند به او خبری می دهند. حال اگر چنین کسی مأمور شود تا آن خبر آسمانی را به اطلاع مردم برساند، درباره ی او اصطلاح رسول به کار می رود.
البته لغت رسول یک معنای عام هم دارد که شامل پیامبران و غیر پیامبران نیز می شود. حتی ممکن است کسی از جانب کس دیگری به جز خداوند برای ابلاغ فرمان یا خبری فرستاده شود که به او هم رسول می گویند. چنان که در داستان حضرت یوسف می خوانیم که:
و قال الملک ائتونی به فلما جاءه الرسول قال ارجع إلی ربک فسئله ما بال النسوة اللاتی قطعن أیدیهن إن ربی بکیدهن علیم. (یوسف: 50(.
پادشاه گفت: یوسف را به نزد من آورید. هنگامی که فرستاده ی پادشاه به نزد او آمد، یوسف به او گفت: هم اینک به سوی ارباب خویش برو و از او بپرس: حال زنانی که دستشان را بریدند، چگونه است؟ همانا پروردگار من به نیرنگ آنان بسی آگاه است.
چنان که مشاهده می فرمایید، در این آیه ی شریفه خداوند فرستاده ی پادشاه را رسول نامیده است.
خداوند در جایی دیگر، فرشتگانی را که برای نزول عذاب بر قوم لوط اعزام می فرماید نیز، رسول می نامد:
قالوا یا لوط إنا رسل ربک هود: 81
فرشتگان گفتند: ای لوط ما فرستادگان پروردگارت هستیم.
در این دو آیه رسول به معنای عام آن به کار رفته است. اما رسول به معنای خاص به کسی می گویند که خداوند به او وحی می کند و سپس مأمور می شود تا آن وحی آسمانی را به دیگران ابلاغ کند. به این ترتیب یک رسول حتما نبی هم هست ولی ممکن است یک نبی رسول نباشد. یعنی به کسی وحی شود ولی او مأمور ابلاغ نباشد. بنابراین با ختم نبوت، خود به خود ختم رسالت هم پدید می آید. چون رسولی که نبی نباشد، کارش عبث خواهد بود. یعنی فرستاده ی خداست، ولی خبری از آسمان ندارد!
هنگامی که خداوند خلعت خاتمیت را بر قامت محمد مصطفی راست فرمود، دیگر آمدن رسولانی که خبر از جانب خداوند بیاورند، معنا نخواهد داشت. به سخنی دیگر با پایان یافتن مقام نبوت، مقام رسالت نیز پایان پذیرفت به این معنا که دیگر خبری از آسمان نمی آید و کسی به نبوت برانگیخته نمی شود تا معنای رسول خدا هم تحقق یابد. با پایان یافتن نبوت، رسالت هم خود به خود پایان می یابد.