جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مورد تماس تلفنی با آمریکا

زمان مطالعه: 5 دقیقه

فردی به نام دکتر نعیمی در سازمان بهداری و بهزیستی استان همدان (در درمانگاه سمیعی) مشغول به کار بود. به گواهی سند ضمیمه در سال 1357 که سالی بسیار حساس در تاریخ ایران بود و برای منافع ایالات متحده امریکا نیز کسب اطلاعات از داخل ایران اهمیتی فوق‌العاده داشت ــ ایشان با استفاده از تلفن دولتی در مجموع 3036 مکالمه راه دور با آمریکا داشته و چون هزینه‌های مخابراتی آن درمانگاه بسیار زیاد بوده، مسؤولان مربوطه حساس شده و با استعلام از مخابرات از این موضوع مطلع شده و از وی خواسته‌اند که وجه مزبور را بازپرداخت کند.جالب توجه این که این فرد بهائی به نام آقای دکتر فیروز نعیمی که ناظم محفل بهائیان همدان بوده است به جرم «فعالیت و جاسوسی» در دادگاه انقلاب اسلامی همدان محاکمه و به اعدام محکوم شد و نامه زیر نیز ضمیمه پرونده وی است.

وزارت بهداری و بهزیستی

سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان همدان

تاریخ: 9 / 11 / 58 شماره: 25877

به: درمانگاه سمیعی ــ آقای دکتر نعیمی

با توجه به سابقه تلفنی شماره 4198… استفاده شما در سال 57 برابر صورت حساب اداره مخابرات و مراجعه به سابقه تلفنی، معادل 3036 مکالمه راه دور آمریکا مورد استفاده قرار گرفته، در صورت تأیید، برگ مفاصا حساب را به این سازمان ارائه فرمایید.

دکتر تهرانی ــ مدیرعامل

تبلیغ در ویتنام و بولیوی و…

بهائیان در ویتنام اشغالی‌؛ تبلیغ در خدمت نظام سلطه

در قاموس قدرتهای سیاسی، به ویژه قدرتهای ناشی از تمدن «اومانیستی» غرب، سکولاریسم یک اصل بنیادین است. به همین علت، سیاستگزاری‌ها و برنامه ریزی‌های دولتها درباره ی مذاهب و فرقه‌ها، در مرتبه اول برای تضعیف و تحلیل بردن آنها است و در مرتبه بعد، ناگزیر آنها را به عنوان واقعیت‌های غیرقابل انکار اجتماعی به رسمیت می‌شناسند. اما هیچ گاه به ترویج و تبلیغ آنها نپرداخته و زمینه‌ای برای گسترش فعالیت‌های آنها فراهم نمی‌سازند. آنچه گفته شد، بیانگر رابطه دولتها با مذاهب و فرقه‌های بومی جامعه خویش است. روشن است که آن دولتها در قبال آیین‌های وارداتی و غیربومی واکنشی شدیدتر از خود نشان می‌دهند. حال اگر در چنین شرایطی، قدرتهای سردمدار تمدن غرب و دیگر دولتها از فرقهای پشتیبانی کرده و حتی برای گسترش فعالیت‌هایش به آن کمک کنند، مساله، بودار می‌شود.فعالیت‌های بهاییان در کشورهای مختلف ازجمله جدی ترین نمونه‌های پرسش برانگیز این امر است. یکی از این موارد، فعالیت‌های فرقه در برخی از کشورهای جنوب آسیا، مانند لائوس و ویتنام، در دهه 1960 میلادی است. کشورهای یاد شده در آن سالها گرفتار مصیبت آمیزترین و خونبارترین ایام تاریخ خود بودند. لائوس از اواخر دهه 1950 به بعد، صحنه رویارویی قدرتهای جهانی و به طور مشخص، مداخله نیروهای آمریکایی و ویتنام شمالی بود، خاک آن کشور صحنه درگیری میان جناح‌های پاتت لائو (کمونیست) به رهبری «سوپهانو وونگ«، شاهزاده «بون اوم» و دولت پادشاهی به صدارت «سو وانا پهوما» قرار داشت. حاصل چنین وضعیتی، فشار فقر و نا امنی و کشتار فراوان بود. ویتنام نیز در دهه ی 1960 میلادی صحنه نبردهای خونین میان مبارزان آن کشور با قوای متجاوز آمریکایی بود. به گونه‌ای که در فاصله سالهای 1962 تا 1968، بیش از 400.000 تن از مردم ویتنام کشته شدند. تنها در حمله عمومی عید تت 39800 نفر جان خود را از دست داده و بیش از 100.000 نفر مجروح شدند. از فوریه 1965 تا ژوئیه 1968، هواپیماهای امریکایی در 107.700 حمله به خاک ویتنام، 2.582.000 تن بمب بر روی مردم بی‌دفاع آن کشور ریختند.

اما جالب است بدانیم که مبلغان بهائی در چنین وضعیتی، در کمال امنیت و بدون هیچ گونه دغدغه وارد این کشور شده برای فعالیت‌های آنها بسترهای لازم فراهم شد و کمک‌ها لازم برای پیشرفت آنها انجام گرفت. به گونه‌ای که بنا به نوشته مجله اخبار امری، ارگان بهائیان: «بر اثر ایمان و عقیده راسخ به حضرت بهاءالله و عشق به بشریت و جانبازی و گذشت احبای ویتنام اخیراً موفقیت شایانی کسب کرده‌اند. تعداد 90 محفل روحانی جدید در رضوان گذشته تاسیس و همچنین 4116 نفر در مدت یک سال در ظل امرالله وارد شده‌اند. روزنامه‌های رسمی ویتنام، رادیو و تلویزیون ملی تمام اطلاعات و اخبار را درباره ی تعطیلات و جلسات امری انتشار و پخش می‌کردند و هر هفته برنامه‌های امری از رادیو سرویس مخصوص اطلاعات شهرهای مختلف پخش می‌شود.» اگرچه بهائیان به عنوان فرقه‌ای کوچک و اندک شمار، از نظر روانی نیاز به بزرگنمایی دارند و این رو همواره درباره ی تعداد پیروان خود مبالغه گویی را پیشه کرده و به ارائه آمارهای اغراق‌آمیز می پردازد و بنابراین، ادعاهای آنان درباره ی گرایش افراد ویتنامی، باید با احتیاط تلقی شود. اما متن نوشته «اخبار امری«، دست کم، رضایت آنان را از شرایطی که در آن کشور برایشان فراهم شده بود، آشکار می‌سازد.

با توجه به حضور و سلطه آمریکا در آسیای جنوب شرقی در آن مقطع تاریخی، روشن است که حضور بهائیان با آن شرایط مناسبی که خود بدان اذعان دارند، بدون همراهی و همکاری آن دولت، میسر نبوده است. به این ترتیب، هنگامی که حضور عده ای زیر سایه سرنیزه آمریکا در یک کشور فراهم گردد، جناحهای سیاسی که چنین پیوند تنگاتنگی را میان آن عده و قدرت مسلط مشاهده کنند، همکاری‌های لازم را با آنان خواهند داشت. بر این پایه است که نشریه آهنگ بدیع اظهار می‌دارد در جشن روز مذاهب در لائوس، بنا به دعوت محفل بهائی، برادر پادشاه آن کشور، به نمایندگی رسمی از سوی پادشاه، در آن جشن شرکت کرد. و همچنین روزنامه‌های مختلف ویتنام، جریان جشن تولد بهاءالله را با عکسهای آن درج کرده و شرحی درباره حیات و تعالیم جمال مبارک! چاپ کرده‌اند.

نکته مهمتر این که، بهائیان نه تنها در سایه ی سرنیزه آمریکا قادر به حضور در یک کشور بوده و با اعمال نفوذ آن دولت زمینه برای فعالیت‌هایشان فراهم می‌شود، بلکه نفس برخورد آمریکا با مردم آن منطقه و فشاری که به وسیله کشتار و جنگ در جامعه ایجاد می‌شود، زمینه روانی مناسبی را برای شنیدن ندای صلح و وحدت بشر فراهم می‌سازد. بدین گونه، پیوند دقیقی میان این وضعیت ایجاد شده به وسیله آمریکا در کشورهایی مانند لائوس و ویتنام از یکسو و فعالیت بهائیان در قالب شعارهای صلح و وحدت در آن کشورها از سوی دیگر، احساس می‌شود. به بیان دیگر، آمریکا این فرصت را فراهم ساخته و آن را در اختیار این گروه قرار می‌دهد. نشریات بهائیان، ناخواسته به سوء استفاده فرصت طلبانه از چنین وضعیتی اذعان کرده‌اند. صدها هزار نفر از مردم بر اثر یورش توپ و تانک و بمباران‌های آمریکا از بین رفته‌اند و تعدادی از بازماندگان آنها در بازداشت و اسارت به سر می‌بردند، در چنین شرایطی مبلغان بهائی بدون هیچ گونه مانعی به سراغ زندانیان می‌روند و به بیان درست‌تر، به آن اردوگاه‌ها و بازداشتگاه‌ها برده می‌شوند، تا بنا به اذعان اخبار امری، «در حالی که جنگ و کشتار در ویتنام جریان دارد و صفحات روزنامه‌های آن کشور را اخبار و عکسهای مربوط به عملیات جنگی پوشانده است، جامعه بهائی ویتنام برحسب وظیفه دینی و انسانی خود از فرصتها و موقعیت‌های گوناگون برای شناساندن امر جهانی بهائی و اهداف مقاصد عالیه انسانی آن و ابلاغ پیام الهی به عموم مردم استفاده نموده طی مراسم و احتفالات مختلف پیام حضرت بهاء را که هدفشان ایجاد وحدت و برادری بین نوع بشر است به مردم آن کشور ابلاغ می‌نمایند.»

در شماره دیگری از این نشریه، سوءاستفاده از شرایط نابهنجار افراد دربند، اذعان شده و خاطرنشان می‌گردد: «اخیراً طی دیداری از خانواده‌های محنت‌زده و بیچاره و قربانیان جنگ که در بازداشتگاه‌ها هستند، هدایایی داده شد… با استمداد از دولت که خسارت وارده در اثر جنگ را به احباء بپردازد، به این ترتیب کمکی به احبای ستمدیده شد. صدها نفر از احباء موافقت کرده‌اند که جلسات محافل روحانی در منازل آنها موقتاً به جای حظیرة القدس گرفته شود.» همین نشریه در شماره دیگر می‌نویسد: «یاران این سامان از قربانیان جنگ در اردوگاه‌های پناهندگان دیدن کرده هدایایی بین این افراد مصیبت دیده توزیع کرده… و نسبت به احبائی که در جنگ صدمه و خسارت دیده‌اند با تقاضای کمک مالی از دولت به این نفوس مساعدت شده است.» به گفته ی نشریه فوق در همان شماره: «وضع این کشور از نظر تبلیغی بسیار ثمربخش است زیرا ترس از جنگ، مردم ویتنام را نسبت به نقشه صلح جهانی امر بهائی بسیار علاقه مند نموده است.» سرمستی و رضایت خاطر مبلغان بهائی از این که می‌توانند مردمی مصیبت زده و گرفتار در پادگان‌های اسارت را به چنگ آورده و با تهدید و تطمیع آنان را ناگزیر از تظاهر به همفکری بکنند، در قاموس اخلاق انسانی جایگاهی ندارد. مهمتر این که به نظر می‌رسد، این روش غیراخلاقی، به رغم هیاهوی تبلیغاتی، تاثیر چندانی بر مردم آن مناطق نداشته است. زیرا اگر اظهار پذیرش بهائیت از سوی افراد ادعا شده واقعیت می‌داشت، اکنون می‌بایست تعداد زیادی از مردم آن کشورها پیروان فرقه یاد شده می‌بودند. با این همه، نشریات فرقه در آن مقطع تاریخی مملو از آمار مطول و پرطمطراق از گرایش فوج فوج مردم ویتنام به این فرقه هستند. جالب تر از همه این که به اذعان خود مبلغان بهائی، آنان اصلاً از محتوای آیین بهائی با مردم سخن نمی‌گفتند.