جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ادیان الهی نمی توانند در اصول با یکدیگر تناقض داشته باشند

زمان مطالعه: 3 دقیقه

نمی توان تصور کرد که پیامبری از جانب خداوند بیاید و “آموزه های اساسی” پیامبری دیگر که او نیز مبعوث خداوند حکیم است را تکذیب نماید و متناقض آن سخن بگوید. (1).

لفظ “مصدق” یا همان ” تصدیق کننده” که در مقدمه دوم آورده شد، به خوبی ثابت کننده این معناست.

با توجه به این سه مقدمه (2) به بررسی گوشه ای از تعالیم جناب عبدالبهاء می پردازیم.

از جناب ایشان در مجموعه مکاتیب چنین نقل شده است که گفته اند:

هُواللّه

خداوند عالمیان عالم انسانی را جنّت عدن خلق فرموده اگر صلح و سلام و محبّت و وفا چنانکه باید و شاید یابد جنّت اندر جنّت گردد و جمیع نعمای الهی فراوان و سرور و طرب بی پایان شود و فضائل عالم انسانی آشکار و عیان و پرتو شمس حقیقت از هر سو نمایان گردد ملاحظه کنید که حضرت آدم و سائرین در جنّت بودند به مجرّد آنکه در جنّت عدن در میان حضرت آدم و شیطان نزاعی حاصل گشت جمیع از جنّت خارج شدند تا آنکه نوع انسان عبرت گیرد و آگاه شود که نزاع و جدال سبب حرمان است حتّی با شیطان لهذا در این عصر نورانی به موجب تعالیم الهی حتّی با شیطان نزاع و جدال جائز نه (3).

ایشان در این آموزه، اولاً در بیان لزوم وجود صلح، سلام و محبت را در میان عالم انسانی به ماجرای هبوط حضرت آدم)ع) اشاره می کنند و آن را مایه ی عبرت خوانده، درس آن ماجرا را این می دانند که نزاع و جدال سبب حرمان است، حتی با شیطان.

سپس در بخش دوم فرمایش خویش این نکته را مطرح می سازند که در این عصر نورانی حتی با شیطان نبایستی نزاع و جدل نمود. (4).

در این مقاله تلاش می کنیم میزان سازگاری این دو بخش را به تفکیک، با آموزه های اسلام از رهگذر آنچه در مقدمه آمد، بسنجیم.


1) تذکر به این نکته لازم است که این سخن را نبایستی با نسخ شریعت متاخر و آیین عبادت پیشین خلط کرد. در هنگام وضع شیوه عبادت در آیین جدید، اصول اعتقادی دیانت پیشین، وقایع تاریخی، آموزه های فطری و مسائل ثابتی از این دست، تغییری نمی یابند و تنها شیوه عبادت خدا تغیییر می یابد.

2) این سه مقدمه، مورد تصدیق بهاییان نیز می باشد، شوقی افندی در صفحه ی 32 کتاب دور بهایی می نویسد:” تعالیم این ظهور به قدر رأس شعره‌ای از حقایق مودوعه درشرایع قبل انحراف نداشته و عظمت این ظهور به قدر خردلی از نفوذ و روح ایمانی که آن ادیان به وجود آورده‌اند نمی کاهد. آئین بهائی… منظور حقیقی و مقصد اصلیش آن است که اساس این ادیان را اتّساع بخشیده مبادی آنان را احیا کرده مقاصد و اهداف آنان را به یکدیگر مرتبط ساخته حیات آنان را نشئه‌ای بدیع بخشیده وحدت آنان را ثابت و محقّق داشته پاکی و صفای اوّلیّه ی آنانرا تجدید کرده وظائف آنان را به یکدیگر مرتبط ساخته و آنان را در تحقّق اعظم نوایای خود کمک و مساعدت نماید.” همچنین دکتر اسلمنت در کتاب بهاء الله و عصر جدید ص 91 از عبدالبهاء نقل می کند: “اگر ما درباره ی ادیان تحقیق کنیم تا مبادی مکنونه در اصول اساسی آنها را کشف نمائیم ملتفت خواهیم شد که همه توافق دارند زیرا حقایق اصلیّه ی آنها یکی است و متعدّد نیست.” یا در صفحه 139 می نویسد: “حضرت بهاء الله…از پیروان هر یک از ادیان دعوت می فرمایند نه تنها الهام الهی را نسبت به پیغمبر خود انکار نکنند بلکه آن را در مورد همه ی پیغمبران تصدیق نمایند و اذعان کنند که تعالیم همه ی آنها از جهت اصول با هم موافق بوده…”.

3) افندی، عباس: مکاتیب عبدالبهاء جلد 4، ص 150.

4) کلیت این آموزه در دیانت بهایی، یکی از دوازده تعلیم اساسی به شمار می رود که از آن تحت نام “وحدت عالم انسانی” یاد می شود پژوهش بیشتر درمورد ابعاد این تعلیم مجالی دیگر می طلبد.