جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تحقیق 01

زمان مطالعه: 3 دقیقه

حکایت معجزات انبیای سلف در شرایع و ملل مشهور و در کتب سماوی چه در تورة و چه در زبور و چه سایر صحف و انجیل مزبور و در قرآن مبین و فرقان متین معجزات انبیاء از هر قبیل مسطور است به طوری که نام هر پیغمبری را در عقب آن بدون فاصله بلسان معجز بیان «ان کنت جئت بایه فات بها ان کنت من الصادقین» معجزه

او را برهان صدقش آورده در یک مقامی خبر اژدها شدن عصاء و در یک جا آشکارکردن ید و بیضاء و در یک مقام قصة (ناقة الله فسقیاها) و در یک موضوع حکایت شفادادن کور مادرزاد و مرده صد ساله را احیاکردن و بالجمله یک ثلث از قرآن مجید مبنی بر قصص این قبیل معجزات است تو که گوئی معانی دیگر برای این قصص مقصود است و تاویلات بسیار بعید از قبیل معانی مجازیه بی‏علاقه منظور بوده است آیا می‏گوئی پیغمبر مکرم بر اصحاب خود آن معانی را فهمانیده است یا نه بر فرض اول می‏بایست در میان امت معروف و مشهور شود – پس معلوم می‏شود که شرحی برخلاف این معانی ظاهریه نفرموده است پس گفتن الفاظی و اراده معانی دیگر که باعث هیجان مردم شود در مطالبه معجزات موافق چه مصلحت بوده است هیچ تصور کرده‏اید که پیغمبر ختمی مآب از یک طرف بفرماید خاتم النبیین و سید المرسلین هستم و از یک طرف یک یک نام انبیاء را ببرد و برای آنها معجزات بزرگ بزرگ بشمرد و بفرماید صالح از سنگ ناقه بیرون آورد و عیسی مرده زنده کرد و کور مادرزاد شفا کرامت فرمود و موسی عصا را به شکل اژدها کرد بعد از این مردمان عرب آسوده بنشینند و از او مطالبه معجزه نکنند و او را آسوده بگذارند پس یا صریحا فرموده است بر هر کس که قرآن خوانده است که معانی این عبارات اشاراتی است غیر از این ظواهر که می‏فهمید بلکه به عموم مردم فرموده است به خصوص بیضی و یا اینکه حکما معجزه خواسته‏اند و آن حضرت هم به حدی آیات ظاهر فرموده که آسوده و قانع شده‏اند و الا

ممکن نیست که معانی خلاف آنچه که مردم می‏فهمند برای معاصرین خود بفرماید و تا امروزه بر همه مخفی باشد تا پنجاه سال قبل از این شماها پیدا شوید و بگوئید قیامت یعنی فلان و معجزه یعنی بهمان و غیر ذلک آنچه در قرآن است از احوال قیامت و معجزات انبیاء و حکایت و قصص آنها تماما معانی دیگر داشته است و پیغمبر به احدی ابراز نداده است و یک چهار سالی است که ما فهمیده‏ایم! یا بر عموم مردم فهمانید و همه فراموش کردند! و ما تافته جدا بافته شدیم و چند سالی است فهمیده‏ایم حاش لله شما می‏گوئید خدای مهربان ما را گمراه کرده و مع ذلک فرموده و لله الحجه البالغه» آیا مطابق کدام سیاست است که معجزات نبوده و نداشته را از برای مردم وانمود کند که داشته ولکن در دل خود معناهای دیگر قصد کند که مردم جرأت پیدا کنند در اینکه درخواست معجزات کنند هیچ‏ ممکن است عالمی بگوید من مجتهدم و اعلم از مجتهدین روی زمینم و از طرفی دیگر هم یک یک مجتهدین را بشمارد و بگوید قرآن مجید را همه مجتهدین حفظ داشتند و شرط اجتهاد هم حفظ کردن قرآن است و خودش یک آیه حفظ نداشته باشد آیا در صورت چنین اظهاری مردم احمق شده‏اند که از او مطالبه خواندن قرآن از حفظ نکنند و همچنین آیا آن عالم احمق شده است که چنین اظهار بی‏اساسی کند «دزد بگیر«

صاحب بز بگیر گوید با اینکه از اعمال این حزب بهائی شخص مأیوس می‏گردد ولی به منظور انجام وظیفه و اینکه خدمت به نوع افضل عبادات است

چنانچه شیخ علیه الرحمه گوید بنی‏آدم اعضاء یکدیگرند – که در آفرینش ز یک گوهرند – چو عضوی بدرد آورد روزگار – دیگر عضوها را نماند قرار مقتضی است که یک دوره اصول دین بیان شود که هم ذخیره یوم المعاد باشد و هم ضمنا معنی اعجاز را آقایان حزب بهائی درست بفهمند.