ابوالفضل گلپایگانی به پیروان میرزا حسینعلی دلیل تقریر را که مأخوذ است از قاعده لطف نشان داده و به این شیاطین گفته شما بگوئید بر خداوند تبارک و تعالی لازم است که مدعی کاذب را موفق نکند و دعوی او را باطل
کند که نتواند مردم را فریب دهد جواب از آن در کمال وضوح است زیرا که هر گاه مقصود از این قاعده این است که خدای تعالی کذب او را ظاهر کند و جلوگیری از او کند به تعلیم برهان و ادله واضحه در این موضوع به هزار بیان و صد لسان اقامه برهان بر کذب چنین مدعی شده است و هر گاه مقصود از این قاعده این است که واجب است خداوند مدعی کاذب را هلاک و قلب او را صد چاک و دهان او را پر از خاک کند گوئیم هزار کرور بودائی و بت پرست و بلکه مارپرست و آتشپرست و غیر ذلک شش هزار سال بر مذهب باطله خود دوام دادند علاوه بر این جواب نقضی؛ جواب حلی اینکه کدام دلیل عقلی شاهد وجوب این قسم از ابطال مقال مدعی کاذب است و کدام دلیل نقلی گواه است آیا خود همین دعوی نظری است و یا بدیهی است هر گاه مسلم است که نظری است دلیلش چیست هر گاه بگوئی (ما نظری و بدیهی نمیفهمیم خدایا چه جواب دهیم به جمعی که دلیل نمیفهمند) آیا حجة بالغه همین است آیا پاسخ قرآن مجید همین عبارات مغلوط است که میرزا علی محمد آورده چرا کتاب بیان را که در مقام تحدی است طبع و منتشر نمیکنند غیر از اینکه میبیند باعث مشت بازی است و افتضاح بلی یک نفر از پیروان میرزا حسینعلی چنین گفت که دین بتپرست و زردشتی چون روز اول اساس حق داشتند هر چند بالعرض باطل شده واجب نیست بر خدا که پیروانش را هلاک کند مصنف گوید خود این تفرقه آیا نظری است یا بدیهی البته نظری است میگوئیم قاعده لطف فرق نگذاشته چون دلیلش عقل است هر کس هم عقل
دارد همراه خودش هست رجوع کند ببیند آیا چه فرق است میانه باطل بالذات وباطل بالعرض – تفسیر سوره کوثر را که میرزا علی محمد باب تصنیف کرده موجود است در آن تفسیر آنقدر عبارتهای مغلوطه چرند هست که هیچ شخص لر پس کوهی چنین عبارت غلطی ننویسد و کذلک کتاب بیان و در تفسیر سوره کوثر اغلب آنچه در کتاب بحار احادیث و اخبار وارده در حالات حضرت صاحبالامر هست شمرده و نواب خاص که معروف به باب بودهاند یک یک نام برده است و کسانی که در غیبت صغری درک خدمت کردهاند مثل حکایت علی بن مهریار در مکه و توقیعات آن حضرت را عینا درج کردهاند و خطبه محزون حضرت امیر و حالات بعض کسانی که در غیبت کبری خدمت حضرت صاحبالامر رسیدند و حکایت محمد بن عیسی بحرینی و قصه قالب انار را مفصلا نوشته هر چند عبارات آن غلط است اما معلوم میشود که دعوی مقام باب را داشته است نه مهدویت