چون حزب سیاسی بهائی استدلال به روایت ابولبید مخزومی کردهاند مجبوریم آنچه مقتضای حق است عرض کنیم اولا ابالبید نامی اصلا در روایت خبر نیست پس روایت مجهول است و ثانیا عیاشی یکی از کسانی است که کتاب غیبت نوشته و اسم او محمد بن مسعود سمرقندی است هر چند جلیلالقدر است زیرا که سیصد هزار اشرفی موروث از پدر را خرج علم کرده است و دویست کتاب تصنیف کرده اما دو عیب دارد یکی عمومی و دیگری در خصوص این روایت اما اول اینکه از ضعفا روایت میکند، دوم اینکه خودش در زمان امام نبوده بلکه استادش طیالسی از اصحاب عسکری بوده و روایتش از ابولبید که معاصر امام محمد باقر بوده چندین واسطه دارد وسائط ساقط شده سوم اینکه نوشته در این روایت یا ابالبید (یملک من ولد عباس اثنی عشر) و این کلام دروغ است بلکه سی وهفت تن از اولاد عباس خلافت کردند – چهارم آنکه نوشته (یقتل بعد الثامن اربعة منهم این هم دروغ است چون نهم آنها (الواثق) به اجل خود مرد یازدهم آنها (منتصر) به اجل خود مرده است (پنجم) اینکه در این روایت ذکر شده که هر گاه مکررات حروف مقطعه را بیاندازیم عدد حروف آن مطابق یکصد و سه که مطابق تولد پیغمبر است اسقاط مکررات دو طریق دارد یک طریق اینکه از اول قرآن تا آخر آنچه الف در حروف مقطعه مذکور
است یکی را حساب کنیم باقی را بیندازیم و آنچه (لام) مذکور است یکی را حساب کنیم و باقی را بیندازیم و هم چنین سایر حروف مقطعه هر گاه مقصود این است حاصل آنها صد و سه نمیشود بلکه (صراط علی حق نمسکه) میباشد یعنی راه علی حق است از آن راه میرویم طریق دوم اینکه معامله را در هیئت مجموعه بکنیم به اینطور که آنچه (الم) هست یکی را حساب کنیم و این صورت هم مجموعه حروف مقطعه بعد از انداختن مکررات یکصد و سه نمیشود و هر گاه مقصود این است که مجموع عدد حروف را به حساب ابجد بگیریم به اسقاط مکررات آن هم غلط است چون همان حرف «را» دویست میباشد علاوه نوشته است در این حدیث که حرفی از حروف مقطعه علامت قیام یک نفر بنیهاشم است میگوئیم که مراد «به قیام بنیهاشم اگر قیام به امر سلطنت است سلاطین صفویه از کدام حرف از حروف مقطعه فهمیده میشود و همچنین خلفای بنیالفاطمه و خلفای اسماعیلیه در قلعه الموت گیلان که حسن صباح وزیر آنها بود و سلاطین سادات در هند و در ملک سند سید خدا یار که فعلا سکه اشرفی مثقال تمام او رایج است (و سودان و مراکش و الجزایر و تونس و زنگبار) و غیرها و هر گاه مقصود از آن قیام خلیفه بر حق است بنیالعباس بر حق نبودند و علاوه معلوم نیست سالهای این تاریخ قمری است یا شمسی و معلوم نیست مبدء تاریخ هجری است یا از بعثت است یا یزدجری است یا میلادی و معلوم نیست که غرض از حساب ابجد مغربی است که صاد، را شصت حساب نموده است و شین را هزار که متداول در زمان ائمه هدی همان
ابجد بوده چنانکه از اخبار معلوم میشود یا حساب ابجد حالیه و علاوه مقصود بینات حروف است یا زبر آن و علاوه تا حال ده نفر مدعی مهدویت قایم شدهاند و همه آنها رعیتهای زیاد داشته و دارند مثل (احمد قادیانی) و (متمهدی سودانی) و غلام احمد و شیخ محمد علی سنوسی که تفصیل سلطنت و رعیتهای آنها را کتاب مفتاح بابالابواب نوشته است لابد ممکن است به یکی از این طریقهای مختلفه ابجد کبیر مغربی یا مشرقی یا زبر یا بینات هر کدام به یک حساب از این حسابها درست بشود مثلا متمهدی در یکهزار و دویست و شصت و هفت و غلام احمد سنه 1260 متولد شدهاند هر کدام عده پیروان دارند و با (المر) مطابق است و طلوع باب مطابق نیست)
شرح فرمایشات معظم له به قلم دانشمند محترم آقای نیازمند بیاید (بز بگیر)