بهاء در لوح بشارات و اشراقاتش میگوید (قد رفع الله حکم الحد فی اللباس و اللحی) یعنی خدا در این ظهور! حکم حد را از لباس و ریش برداشته که هر کس هر لباس خواهد بپوشد و ریشش را به هر گونه خواهد بگذارد یا بسترد. اولا از همه اهل دنیا میپرسم در کدام کتاب و شرع و آیه و حدیث برای لباس مردم حدی معین شده بود که آقای بهاءالله آن حد را مرتفع کند؟ ثانیا آن حدی که او مرتفع کرد چه اثری بخشد و چه تفاوتی در ریش و لباس مردم حاصل شد؟ از بس ذکر ریش و لباس اهل بهاء و کتاب و سنت ایشان مهوع است اختصار اولی.
باری سخن بر سر متشابهات بود، بهاء میگوید (اوراق اخبار طیار
در دین بهائی نور نیست حقیقت نیست عشق و جذبه نیست اعضای محفل روحانی تهران شب همه شب باده گساری میکنند و لب بر لب گلرخان اجنبی میگذارند و اگر یک بهائی بدبخت از گرسنگی بمیرد اعتناء ندارند و با اینکه میدانند ایراد تمام مردم بر اعمال و افعال ایشان بسیار است قدرت اینکه ترک اعمال ناشایست خویش نمایند ندارند زیرا روح قدسی در دین بهائی نیست همه حریص بر جان و پولاند و اندک قدرتی بر تحصیل حال انقطاع ندارند همه بی دین در باطن ولی برای مقاصدی از دنیا به نام بهائیت دور هم جمع شدهاند و همگی به لحن دلپذیر آقای رستگار (1) مناجات میخوانند.
خوب دقت کنید در این دنیای حاضر حرف حساب شما چیست اگر تعالیم بهائی را بزرگ میدانید اینها از پیش گفتهی کارل مارکس آلمانی است که بسیار زیباتر از شما گفتهاند و عقلا هم پذیرفتهاند و (شربوا بها من قبل ان یخلق الکرم) اگر نازتان به اخلاق و صفات است خدا گواه است که در میان شما نیست اگر اعتبارتان به علم و معرفت است به جان خودم که از جواب یک سؤال عاقلانه عاجزید و دیگران جز شوخی و شخص شما جز تغیر جوابی ندارید. حق در عالم ساری و جاری است اگر دیدهی شما روشن باشد و مثل خدنگ سوار باد پران است ولی ادراکات شما که بیست هزار بهائی (از زن و مرد و بچه و راست و دروغ که خودتان احصائیه برداشتهاید و پنج کرور میدانید بر خرهای لنگ است
از گربه همین گوش و دمی هست تو را
باقی همه عنکبوت را میماند
میدانم خیلی تند و تلخ خواهید شد و خیال خواهید کرد من در خرابی امر الله میکوشم نه نه من ساکتم و ابدا در اینجاها حرف نمیزنم ولی میل کردم به شما که از طالبین خدائید و مایل به کشف حقیقت چند کلمه بنویسم که با حرف حسابم بشنوید و یا حرف مقرون به حساب جواب دهید که من بفهمم که با این جمع قلیل چگونه شرق منور است غرب معطر است شمال معنبر است جنوب مشک ازفر است و ندای یا بهاء الابهی به اوج آسمان بلند است (2) این خبرها در کجا است که ببینم و بدانم اگر اغفال نیست بگوئید بهائی در دنیا چه قدر است و در کجا است (3) و آیا همهی اینها بیان خوانده و نقطة الکاف که تاریخ حقیقی
ظهور باب است دیدهاند یا نه!
1) میرزا نصرالله طالقانی در ادارهی خالصجاب و مالیه تهران.
2) اینها کلمات عباس افندی است که برای اغفال مردم در هر لوح تکرار کرده.
3) 16 میلیون است ولی در جابلسای جدید است!.