میرزا خدائی که بر اثر مطالعه کتب دیگران راهی برای تأویل جست و هر تأویل ناروا بر متشابهات قرآن بست اخیرا کلمات خودش را هم میرزا عباس و اتباعش با اینکه ممنوع بودند مورد تأویل قرار دادند و بعدا کلمات میرزا عباس را شوقی و مادر و عمهاش به تأویل بردند و عنقریب حرفهای یاوه شوقی هم مورد تأویل خواهد شد!
اما این نکته مهم است که چون میرزا دید خودش آیات قرآن مجید را تحریف و تأویل کرد و مورد قبول مریدانش شد اندیشه کرد که فردا کلمات خودش هم مورد تأویل شود لذا در کتاب اقدسش نوشت هر کس به غیر ظاهر معنی و تاویل نماید بر خطا رفته و….
مگر این که اولاد و اتباعش اعتنا نکرده هر سخن او را تأویل کردند و به هر راهی خواستند رفتند گاهی میرزا عباس بر مراد خود تأویل کرد و گاهی میرزا
محمد علی و گاهی مبلغین ایشان مثلا اگر کسی بگوید حرکات و رفتار شما با مخالفین مخالف گفتار بهاء است چه او عاشروا مع الادیان گفته و شما ترک معاشرت کرده حتی دوری از مخالفین را واجب شمردهاید از اتباع ازل دوری میکنید از اتباع محمدعلی فرار مینمائید میگویند اینها جزو اهل ادیان نیستند میگوئیم آیا پرتستان هم جزو ادیان نیست چرا میرزا عباس مدرسه پرتستان را بر شما حرام کرده؟ و چرا شما به حرف او اعتنا نکرده اولاد خود را به مدارس پرتستان میگذارید اگر نترسند میگویند خیر پرتستان جزو ادیان نیست! چنانکه هر جا نترسیدند گفتند روس جزو دول و حکومات نیست!
و اخیرا تصریح کردهاند بر اینکه جز دین بهاء دینی نیست و هر کس از آن گذشت اهل دین نخواهد بود!!!
بهاء میگویند شدر حال برای زیارت قبور جایز نیست بهائیان میگویند جایز است و بدان عمل کرده هر کدام بتوانند به عکا و حیفا سفر میکنند برای زیارت قبر باب و بها و عبدالبهاء و هزار تأویل بی معنی بر سخن بهاء میبندند
بهاء میگوید قد حرم علیکم حمل آلات الحرب الا حین الضروره الخ یعنی جز در موقع ضرورت حمل آلات حرام است بهائیان حرمت آلات حرب را فقط برای راحتی خود معتقد شده استثنای الا حین الضروره را از آن برداشتهاند و همین سبب شده است که هر جا توانستهاند از نظام وظیفه فرار کرده دیگران را هم فرار دادهاند و عامل عمدهی این فرارها محافل روحانی بوده ویژه محفل تهران تحت ریاست شعاع علائی و عبدالحسین نعیمی که رعایة اختصار را از اسامی فرار دهندگان و فرار کنندگان میگذریم و به مطالب مهمتر میپردازیم.