مثلا مفاوضات عبدالبها که نتیجه فکر سالیان دراز او بوده چنین وانمود شده است که مسس بارنی مادام مسیو دریفوس بر سر ناهار سؤالاتی کرده و عباس افندی مرتجلا این جوابها را داده است با این که اگر هم چنین بود اهمیت نداشت زیرا به قدری سهو و اشتباه و غلط و فلسفههای معوج در آن کتاب موجود است که باید چندین کتاب در کشف اغلاط آن یک کتاب نوشت معهذا این وانمود هم غلط و بیحقیقت است که این سخنان صحبت سر ناهار باشد بلکه نتیجه نگارش سالی سه چهار است نه صحبت سر ناهار چنان چه در سال (1923) میلادی که از لندن به پاریس وارد شدم عینا این سخن را خودم از مس بارنی دریافتم. در شبی که بارنی مادام دریفوس مرا به کشمش پلو ایرانی مهمان کرد در طی صحبت پرسیدم در آن موقع که شما مشرف بودید و مفاوضات تنظیم میشد. چند مدت در عکا ماندید؟
فوری از روی سادگی جواب داد من بیش از چند روز توقف نکردم و مفاوضات را پس از چندین سال سر کار آقا نزد ما فرستادند و فرمودند این کتاب برای ایران خوب است و میخواهیم نام شما در مشرق مشهور شود لهذا به نام شما میل داریم طبع شود!!
خلاصه بارنی مقصود مرا نفهمید زیرا سابقه ذهنی نداشت ولی بنده مقصود عباس افندی را فهمیدم چه که سابقه ذهنی داشتم و این گونه تقلبات او را در هر لوح و کتاب و مطلب و مرامی شناخته بودم