جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سؤال و جواب با ابراهیم خان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

س – اسم پدر شما چیست ج – پسر مرحوم میرزا ابوالحسن خان

ایلچی س – سبب اینکه شما رفتید در خانه مانکچی خبر کردید چه بود ج – چون ما تنخواهی داریم در هند به جهت تنخواه هند رفته بودم مانکچی را ببینم او را ندیدم دو سه نفر گبر در آنجا بودند با دو نفر مسلمان صحبت از ظل السلطان می‏کردند که خوب رفتار می‏کند بعد من گفتم شخص بزازی هم نقل می‏کرد که بابیها یک نفر از همکارهای مرا برده بودند بابی بکنند با او صحبت می‏داشتند دیده بود حرف بد می‏زنند و نسبت به ملاهای ما بد می‏گویند قبول نکرده بود رفته خدمت آقای حاجی گفته بود چند نفر بابی مرا برده بودند بابی بکنند دیدم حرفهای بد نسبت به علما می‏گویند و از آنجا رفته بود خدمت آقای آقا سید صادق تعریف کرده بود و از بابیها پرسیده بود که شما می‏گوئید قائم ظهور کرده دجالش کو گفته بودند دجالش آقا سید صادق و علمای دیگرند س – شما را چه باعث شده که در خانه مانکچی گبر اینگونه صحبتها بدارید ج – سببش بی‏تربیتی اهل ایران است که وقتی به هم می‏رسند احوال می‏پرسند که چه خبر تازه دارید س – کی از شما پرسید که چه خبر تازه دارید ج – دو نفر گبر و دو نفر مسلمان که آنجا بودند س – کسی که کسی را نمی‏شناسد چرا می‏نشیند بعضی صحبتها می‏کند ج – آنها صحبت می‏داشتند من هم صحبت کردم معطل شده بودم مانکچی بیاید س – آدمی که نوکری کرده و تربیت شده بی‏سابقه آشنائی چرا بعضی صحبتها می‏دارد ج – مرحوم امین الملک هم که سالهای سال تربیت شده بود با آن سن زیاد چرا کاغذی را که قائم مقام از تبریز به شاه نوشته بود و شاه به او سپرده که به کسی نشان ندهد با وجودی که می‏دانست اگر بگوید سر سلطان است چرا به مرحوم صدر اعظم گفت س – به واسطه خصوصیتی که به صدر اعظم داشت شما چه خصوصیتی داشتید که رفتید و گفتید ج – انسان جایز الخطاست و من نمی‏دانستم که این سر است باید مخفی داشت مثل اینکه آن شاگرد بزاز به همه گفته بود س – آن شخص حکایت خودش را گفته بود دیگر حکایت دستگیر کردن بابیها را نکرده بود ج – من از کربلائی حسین بزاز شنیدم دستگیر نمودن بابیها را که گفتم س – او از برای شما گفت شما چرا در آنجا گفتید ج – من چه می‏دانستم که در آن مجلس بابی هست یا نیست بر خود میرزا علی محمد باب که ادعای قائمیت کرد و در تبریز کشته شد و بر میرزا حسین علی بها که ادعای ظهور حسینی می‏کند و الان در عکاست لعنت خدا و رسول باشد و زنش

را گائیدم سر تا پایش نجاست عمر و بر بیانش که ناحق است ریدم مذهب من مذهب جعفری است و منکر این میرزا حسین علی پدر سوخته زن قحبه ملعون که برادر حاجی میرزا رضا قلی است و در عکاست و پدر سوخته به ناحق ادعای ظهور حسینی می‏کند هستم.