س – چه کاره هستی ج – در ضرابخانه کار میکنم س – پسر کی هستی ج – پسر آقا حسن س – چند سال است این ولایت هستی ج – بیست و دو سال میشود س – چند سال است در سلسله بابیه هستی ج – بیست و هفت سال قبل میرزا باقر نامی از اهل شیراز در خانه آقا سید رضای یخ فروش با من نشست در آنجا میگفت میرزا حسین علی هر چه شما نیت بکنید در دلتان او میگوید س – نگفت میرزا حسین علی ادعای چه میکند ج – گفت ادعای حجة میکند و آنچه را که من شنیدم اینها میگویند ظهور حسینی است س – نپرسیدی معنی ظهور حسینی چیست ج – چرا پرسیدم گفت همچنان که پیغمبر فرمودند اما النبیون فانا و در قرآن میفرماید لا نفرق بین احد من رسل و همچنین به این دلیل که این آفتابی که هر روز طلوع میکند و غروب میکند همان آفتابی است که در ده سال قبل طلوع میکرد و غروب س – تو این قرآنی که میگوید لا نفرق بین احد من رسل را قبول داری و گوینده این کلام را پیغمبر میدانی ج – یقین است که قبول دارم هم گوینده و هم کلام را س – به چه دلیل میگوئی قبول دارم ج – به این دلیل که یک نفر بیکس و یتیم که هیچ کس نداشت از میانه قوم برخواست در صورتی که بر ضد همه بود کلامی آورد که شرق و غرب عالم را مسخر کرد و هنوز کلمات او باقی است س – آیا این شخص بیدلیل ادعا کرد یا حجتی هم آورد ج – بلی حجت آورد معجزه هم آورد س – همچو پیغمبری را که تو به این دلیل اثبات حقیقت او را میکنی آیا وصی لازم دارد که بعد از خودش مردم احکام خدا را از او بپرسند ج – بلی البته من انکار ندارم س – میدانی وصایای او کیانند ج – بلی اول امیرالمؤمنین و آخر آنها
حجة ابن حسن آیا این همه وصی که برای پیغمبر آمدند علامتی برای ظهور حضرت قائم گفتند که ما به شک نیفتیم یا خیر ج – البته گفتهاند نمیشود که نگویند س – چه گفتهاند ج لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین اگر فرموده باشند باید از روی قرآن گفته باشند س – در قرآن فرموده اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولوالامر منکم شما اولوالامر امروز کی را میدانید و من از علامت ظهور پرسیدم بنای قرآن بر اختصار است ج – عرض کردم مرددم تا آن طوری که پیغمبر فرموده علماء امتی افضل من انبیاء بنیاسرائیل من قبول نخواهم کرد تا معلوم بشود که عالمی است من عند الله و به نماز و روزه و آنچه را که حضرت رسول فرموده مذعن و موقن هستم س – این شخص که آمده میگوید من همان حسین هستم و تو بیست و هفت سال است که در طلب او هستی چرا نرفتی به بینی که عالم من عند الله هست یا خیر ج – قوه و استعداد نداشتم س – پس غیر از این یک کلمه که گفتهاند ظهور حسینی است چه حرف تازهای زدهاند که تو به تردید افتادهای ج – همین حرفش حرف تازه است س – تو چرا قبول کردی و حال اینکه ظهور قائم و امیرالمؤمنین و امام حسن را ندیدهای ج – قبولم این است که میخواهم وارسم بکنهش برخوردم ببینم به کجا میرسم