جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خصائص شوقی افندی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

شوقی افندی در ماه رمضان 1314 هجری از ضیائیه خانم دختر بزرگ عبدالبهاء متولد شده و با داشتن ماه و سال و تقویم مخصوصی که اشاره شد تاکنون نتوانسته‏اند روز ولادت او را در میان شهور و سنین بهائی پیدا کنند لذا به همان شهر رمضان اسلامی و سال هجری قناعت کرده‏اند شوقی افندی از قد و قامت و چشم و صورت وجها من الوجوه شباهت به پدرش میرزا هادی شیرازی ندارد و از هر حیث خصوصا از چشم شباهت کامل به بهاء و عبدالبهاء دارد سرمایه بهاء و عبدالبهاء فقط همان چشم فتان بود که ادباء آن را توصیف کرده‏اند و مخصوصا چشم بها عو عبدالبهاء مطابق این شعر عرب بود (بیت)

عیون عن السحر المبین تبین‏

تا آنجا که می‏گوید مراض‏

صحاح ناعسات یواقط الخ

ناعسات چشم نیم خواب را گویند و اگر در چشم بهاء از روی عکسی که در فلسفه نیکو طبع شده و سیاه قلم عریانی که در این کتاب است نظر کنید

معنی ناعسات را می‏یابید اما آیا این چشم کافی است برای خدائی او؟ ابدا زیرا هزاران دختر عرب و پسر عجم با چنین چشمی دیده شده و دارای هیچ خصوصیت دیگر نبوده‏اند مانند بهاء و عبدالبهاء فقط تفاوت در این است که کسان دیگر چشم ناعس خود را باعث بدبختی مردم نساختند و اینان ساختند و از این رو چشمهای اینان را باید گفت اگر از آب تهی است به آتش فتنه پر است.

و بی‏آب خطاب نمود.

مجملا شوقی وارث چشم و صورت و قد و قامت عبدالبهاء است نه میرزا هادی و این سخنی است که ما در ایام معاشرت با بیان می‏گفتیم و لذت می‏بردند ولی امروز قطعا از این حرف عصبی شده تصورات دیگر خواهند کرد و حال آنکه مقصد آن روز و امروز ما یکی بوده و هست.

مجملا منبع اطلاعات مرحوم ابن اصدق ایادی که بر اثر همین حرفها قدری منفور حضرات بود می‏گفت والده شوقی افندی اطمینان داشت که پدرش عباس این فرزند دلبند را محروم نمی‏گذارد و چند دفعه خواهش کرد که در حق او وصیت نامه‏ی بنویسد ولی افندی به آن مدارکی که قبلا به دست مریدان و مبلغین خود داده بود و با نصوص صریحه‏ی پدرش نمی‏توانست خواهش این دختر را مجرا دارد و به دفع الوقت گذرانید از طرفی هم می‏ترسید که میدانی برای برادرش غصن اکبر باز شود و با آن وصیت و کتاب عهد صریح بهاء الله که غصن اکبر را بعد از اعظم منصوص کرده جولانی کند و لهذا هر روز گوشزد مریدان می‏کرد که میرزا محمدعلی غصن اکبر از امر بهاء مرتد و منحرف است و درباره‏ی او امیدی نداشته باشید.

با آن کینه‏ی شدیدی که میرزا عباس با برادر و برادر زادگانش داشت این زمینه را خوب درست کرده و امر را به تمامه بر مریدان مشتبه ساخته بود که گویا میرزا عباس خودش معتقد و برادرش بی‏اعتقاد به بهاء است در حالتی که هر دو به یک قسم به او معتقد بوده و پدر خود را یکسان شناخته بودند و هر دو می‏دانستند این خدا برای کدام خدا کار می‏کند.

اما ما در شوقی چون طفره‏ی پدر را دید مطابق ابن اصدق و چند تن دیگر از اقارب خودشان نشست به مشق الواح و شبیه‏نویسی به خط پدر و این یکی از فنون این عائله بوده و هست که بر اثر نان مفت و بی‏کاری دایما مشق الواح‏نویسی و انشاء و شبیه‏نویسی می‏کنند چنانچه دوازده سال

بهاء به مشق آیات مشغول بوده تا از حیث خطر انشاء مانند سید باب چیز بنویسد و چه بسا الواح و توقعیات باب را که بر ضرر خودشان بود محو کردند و چه بسیار الواح و آثار جعلیه که به خط و قریحه‏ی خود انشاء و تحریر و منتشر کردند و بر بابیان به نام باب تحمیل نمودند نیز بعد از بهاء عبدالبها این کار را نسبت به الواح پدرش انجام داد و حتی بعضی از الواح پدرش را به بهانه‏ی این که در مرکز لازم است طلبید و محو کرد و بعضی دیگر ساخت و به خرج اغنام داد و شوقی افندی هم از روز فوت عباس افندی تاکنون مشغول همین کار است و هر روز می‏نویسد به ایران که الواح اصل را (آنها که به خط عبدالبها است) بفرستید باید در مرکز باشد و از آن جمله یک موقعی که چهل لوح اصل در آن بوده و حتی از جنبه‏ی مادی صدها تومان قیمت دارد به سبب تزییناتی که شده از مال شخص من دزدیده شده که مدارک تاریخی دارد و عجالتا او تصریح اسم سارق و واسطه‏ی آن که یکی از زردشتیان است خودداری می‏کنم و اگر به دست نیاید شاید به عدلیه مراجعه کنم.

و یکی از اشخاص که چندی در این کار شبیه‏نویسی بوده میرزا حبیب الله عین الملک است که در ابتدا منشی عباس افندی بود و همین که افندی دید خط او به قدری به خط خودش شبیه شده که نمی‏توان تشخیص داد بر او غضب کرد و او را از خود دور ساخت و پدرش آقا محمد رضا قناد شیرازی واسطه شد تا گفتند توبه‏اش را قبول کرده‏ایم و نیز منشی دیگرش میرزا فیض الله صبحی است که سه سال منشی بود و تعمد بر شبیه‏نویسی می‏کرد و این ایام از آنها رو گردان شده حکایتها از تقلبات عباس افندی و عائله‏اش نقل می‏کند و شاید بیش از هزار نفر در طهرانند که در مجالس عدیده آن حکایات را از صبحی شنیده‏اند خلاصه او نیز خطش بر اثر شبیه‏نویسی به خط میرزا عباس شبیه است و نیز منشیان حضور که از آن جمله پسرهای زین المقربین یعنی شیخ زین‏العابدین نجف آبادی باشند هم شبیه می‏نویسند هم شبیه انشاء می‏کنند چندان که تا مدتی پس از مرگ الواح صادره به انشاء ایشان بود و امضای خواهر افندی ورقه‏ی علیاء و هنوز هم نصف منشاءآت از ایشان است به امضای شوقی افندی و نیز شبیه‏نویسی بهائیان به خط مخالفین خود را از امور حتمیه است برای احتیاط خلاصه مادر شوقی افندی نشست به شبیه‏نویسی و در اواخر ایام چنان شده بود که احدی خط او و پدرش عباس را امتیاز نمی‏داد مگر اینکه خودداری داشت از اینکه خطش به دست

همه کس بیفتد یعنی می‏نوشت و می‏شست چنانکه جدش بهاء را گفتند چرا این آیات که بر شما در بغداد نازل می‏شود به شط می‏ریزید گفت این هم از فیوضات سماویه است که سهم و نصیب ماهیان دجله است