طایفهی یزیدی در پوشیدن عقائد خود اصراری تام و ابرامی تمام دارند اینان در کتمان عقیده بیش از متصوفهی قدیم و بابیهی جدید تأکید کرده میگویند هر یزیدی با هر بیگانه طرف صحبت شود حق ندارد عقائد خود را اظهار نماید بلکه باید اسرار دین و کیش خویش را کاملا مخفی و مستور نگه دارد حتی نماز سری و مخفی را معتبرتر از نمازهای جهر یعنی آشکار میشمارند (مرا گمان است که این بهانه است برای نخواندن نماز) و نیز میگویند نماز ما محدود نیست (این هم بهانهی دیگر است تا اگر در غیر وقت نماز برای ریاکاری و فریب کسی خواستند خود را نماز خوان قلم دهند بتوانند و کسی نگوید حالا وقت نماز نیست چنانکه من خود دیدم که عبدالبهاء هم با مریدانش مشغول صحبت بود ناگهان خبر رسید که مفتی عکا میآید فوری رو به قبله به نماز ایستاد تا مفتی وارد شد او هم نماز یک رکعتی سلام داد و مفتی هم فهمید که این نماز خوف است و گفت هنوز ظهر نشده! باری اینگونه کارها از پیشوایان دروغگویان تعجب نیست زیرا همه چیزشان دروغ است نمازشان هم روی همه(.
کرد یا طایفهی یزیدی میگویند کتاب لازم نیست و ملک طاوس بدون کتاب هم میتواند مردم را ارشاد کند چنانکه ما را کرده است)!) و بالاخره میگویند کتاب شریعت را محدود میکند و ما هم محدود نیستیم بلکه هر وقت هر چه لازم شود ملک طاوس به شیخ ما الهام میکند و او به ما میگوید با وجود همهی این حرفها باز دو کتاب از طرف مشایخ بین ایشان گذارده شده یکی به نام کتاب جلوه و دیگری به نام مصحفارش یعنی کتاب سیاه و همهی احکام و اعمال و عقائدشان حتی نشیدهای وجدیه که در خلال رقص مذهبی میخوانند در این دو کتاب است ولی به دست کسی نمیدهند و در این امر هم بهائیان
کپیهی یزیدیانند خصوصا کتاب احکام که اقدس است و الواح خاص به نام اشخاص که حاوی اسرار است حتیالمقدور به کسی نمیدهند.