تشکیلات فرقهی یزیدی تشکیلات مخصوصی است که برای هر امر از امور مذهبی تشکیلی و هر تشکیل را رئیسی است.
1- شیخ اعلی است که او را در رتبهی انبیاء میشناسند نه تنها شیخ عادی بلکه هر کس به مقام مشیخت رسیده باشد الی یومنا هذا دارای مقام نبوت است ولی طرز این نبوت مسکوت است از حیث اینکه آیا شیخ مهبط وحی و الهام هست یا نیست و آیا حق تشریع دارد یا ندارد همین قدر که شیخ سابق لاحق را تنصیص نمود باید همه نبوت او را اذعان کنند و او امرش را اطاعت نمایند و حق چون و چرا ندارند و در اینکه او تغییری در قواعد شرعیه ایشان داده باشد لم و بم نگویند و خلاصه اینکه باید مطیع صرف باشند گمان میرود از کمال وضوح لازم نباشد که توضیح شود در اینکه به قدری این رویهی بهائیت هم مخصوصا بعد از عبدالبهاء چنین شده به قسمی که از هر کس بپرسی مقام شوقی چه مقامی است آیا نبوت است امامت است چیست؟ جوابی نمیدهند زیرا نمیدانند همین قدر میگویند سر کار آقا او را تنصیص و تعیین فرمودهاند و ما باید از ایشان اطاعت کنیم یعنی لازم نیست بدانیم چه مزیتی از دیگران دارد آیا مهبط وحی است آیا مظهر الهام است آیا وحی و الهام موهوم است و او خود خدای حی قیوم است؟ اینها لازم نیست کسی بداند فقط باید امر او را اطاعت کرد اگر چه بگوید ناموست را به من واگذار بیچون و چرا بایست پذیرفت و خلاصه اینکه باید گوسفند مطلق شد این رویه را بهاء برای خود ایجاد کرد و بعد ادامه یافت و تا نامی از این مذهب کثیف هست این رویه برقرار خواهد بود و بدون شبهه در آن دو سال که حسینعلی بهاء در سلیمانیه بوده و در کوه سر گلو کیمیایی پخته این طریقه را از کردهای یزیدی فرا گرفته و پایهی مذهب خود را بر آن نهاده و حقوقی هم که نمیدانیم در یزیدیان به چه صورت اداء میشود او به عنوان صدی نوزده از تمام مایملک اتباع به خود و من یقوم مقامه تخصیص داده
و به عقیده خود نام ابدی برای ابناء و احفاد خود پخته ولی به عقیدهی ما تا بیست سال دیگر که دنیا رو به تعلیم و تعلم سیر کند این نانهای پخته در تنور خواهد سوخت اگر چه بشر جنس عجیبی است در سهل القبولی موهومات و صعب القبولی معلومات باری از این وادی بگذریم.
2- از رؤسای تشکیلات یزیدی پیر یا کاهن است و او کسی است که امور نماز و روزه و عبادات و مسائل متعلقهی با آنها را در دست دارد و یقین است شیخ اعلی سهمی از واردات مذهبی را به او میدهد.
3- فقیر و او کسی است که باید قبر شیخ عادی را خدمت کند (خادم امامزاده) و به علاوه باید این خادم امامزاده اطفال فقرا را تعلیم دهد (از این حیث مذهب یزیدی هزار درجه از مذهب بها بهتر است) مگر اینکه تعلیم منحصر است به آداب مذهبی یزیدی.
4- قوال و کار قوال نوازندگی دف و طنبور است که مدایح خدا و ملائکه و مشایخ را باید بنوازد و مردم را به شور و طرب در آرد – این کار هم بهاء میخواست از کرد یزیدی تقلید کند مقدمهاش هم تمهید کرد که چند وجدیهای که نه شعر بود نه نثر ابداع کرد ولی پسرش عباس صلاح ندید و تا حدی جلوگیری کرده نگذاشت جز به خواندن و کف زدن آن هم در محافلی خالی از اغیار به طور دیگر اعمال شود و پس از مرگ بابا از بیخ عرب شد و وجدیهها را هم تقریبا منسوخ کرد زیرا میترسید یکباره صدای مردم بلند شود که مذهب قوالی و مطربی ایجاد کرده است.
5- کوچک – آخرین رئیس تشکیلات یزیدیان کوچک لقب دارد کار او از همه مشکلتر و سودش کمتر است زیرا کوچک مأمور تکفین و تدفین و تلقین اموات است و از همه عجیبتر اینکه تعبیر خوابهای مردم با کوچک است هر کس هر خوابی دیده باشد باید برود نزد کوچک و او خوابش را تعبیر کند اگر خیر است البته شاد و خرم برمیگردد و تعارفی برای کوچک میفرستد و اگر شر است هم باید صدقه بدهد تا آن شر از او دور شود! و به علاوه کوچک باید بر سر قبر تازه گذشته بخوابد و حتما آن میت را در خواب ببیند و از وضعیت او آگاه شده به بازماندگانش خبر دهد و بدیهی است که همیشه میت را در اعلی درجات بهشت میبیند!!