یکی از مشایخ متصرفه در قریهای از قرای موصل موسوم به قریهی باعدری این مذهب را اختراع کرده در تاریخ نام آن شیخ را (عادی) نوشتهاند و شاید عادی لقبی است که جای اسم را گرفته است.
مجملا شیخ عادی از قریهی باعدری طلوع کرد و این مذهب را با رسوم و عاداتی که در شرف ذکر است تأسیس نمود و در همان قریه مدفون شد و گویند هم اکنون قبر شیخ در همان قریهی باعد یا باعدری زیارتگاه کردهای یزیدی است و بعد از او میر میران طلوع کرد و اساس شیخ را ترویج و تکمیل نمود و قبر او نیز در همان قریه در جوار قبر شیخ است و باز آنچه نگارنده استنباط میکند قسمت عمده از مذهب یزیدی مرهون اقدام چند تن ایرانی است زیرا میر میران مسلما ایرانی بوده (ولی غیر از میر میران از سلسله شاه نعمت الله ولی است) و نام مذهبشان یزیدی هم گفتیم که به قول جمهور مورخین از ایزد فارسی مشتق است و نیز عقیدهی اینکه ایزد و یزدان خالق و موجد عبادت است از عقائد پارسیان باستان اقتباس شده و این کمال بدبختی است نه افتخار که باید همیشه مذاهب باطله مانند الحاد ملاحدهی الموت و اسمعیلی مطلق اعم از… یا شعب دیگر آن و مشعشعی و شاه یوسفی و بیانی قدیم و بیانی جدید و بابی و بهائی با خرده بردههایشان از ایران طلوع کند و حتی مذهب دروز لبنان و کرد یزیدی سلیمانیه و دیگر جهات به شرکت چند ایرانی تأسیس شده باشد زیرا هر کشوری مانند ایران و هندوستان هر روز خدا و پیغمبر و امام و رهبر و مرشد و مرادی از یک گوشهی آن سر بر آورد هرگز روی اتحار و اتفاق را نمیبیند و همواره وسیله برای استفادهی بیگانه فراهم است.
اما آنچه سبب شده است که بعضی از مورخین اشتباها کرد یزیدی را به یزید بن معاویه نسبت دادهاند این است که میر میران قسمی حکومت داشته و تا حدی سیاستمدار بوده بر خلاف شیخ عادی یا با عدی که متصدی امور روحانی
بوده و در سیاست هیچ گونه دخالتی نداشته مجملا پس از آنکه میر میران سیاستمدار شد بعضی او را به آل یزید نسبت دادند و المقتطف هم اشارهی به این مطلب کرده است و شاید این اولین وحلهایی باشد که کرد یزیدی را هوای استقلال بر سر افکنده و متدرجا در طبقات دیگر از اکراد سرایت کرده و در هر قرن به نوعی این مدعا جلوه کرده و از طرف مأمورین یک دولتی تهییج شدهاند ولی بدون شبهه خشونت اخلاقی که اغلب طبقات اکراد بدان موصوفند و هم چنین سخافت عقائدی که طبقات دیگر از آنها مانند یزیدی و نقشبندی بدان پابندند و رؤسای خود را معبود بالاستحقاق میدانند و از وادی تمدن هزاران مرحله دورند هرگز استقلالی به ایشان نخواهد بخشید مگر اینکه با علم و تمدن دنیا همراه شوند و فرهنگ خود را تغییر دهند و افراد را با معارف بهتر و تازهتری بار آورند شاید پس از یک قرن در وضعیت ایشان تغییری پدید آید و الا امروز با حالات حاضرشان جز اینکه آلت مفسده باشند یعنی ایشان تلفات بدهند و دیگران به طور غیر مستقیم استفاده ببرند و کلاه اکراد پشت معرکه بماند نتیجهی دیگر نخواهند برد خدا کند بیدار شوند و بفهمند و مقصد خود را از راه دیگر تعقیب کنند و بیجهت خود را زحمت ندهند که به قول شاعر. (عرض خود میبری و زحمت ما میداری) باز هم زیادتر از حد لزوم به حاشیه رفتیم و اکنون به متن تاریخ بازگشته در شناسائی شئون یزیدیان سخن میرانیم.