جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اختتام و اعتذار (1)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

کتاب اول ما به پایان رسید و هنوز اغلب مطالب ما ناگفته مانده است. این معلوم است که امری که هشتاد سال است در اطراف آن ساخت و سازها شده و ملیون‏ها صرف نشریات آن گشته و برای آن امر در سایه حیل‏ها حل و عقدها انجام گرفته و رؤسای آن هر روز فکری اندیشیده و مکری گزیده‏اند کشف حیل آن در یک کتاب کشف الحیل و از دست یک شخص قلیل المال و العلم به پایان نمی‏رسد لذا ناگزیریم که سخن را به همین حد اقتصار دهیم

و به اختصار پردازیم خاصه اینکه آنچه را در یک صد و سی صفحه نگاشته اجازه آن را از اداره انطباعات دریافت داشته بودیم در این صفحات گنجانیده شد وگرنه سخن به قدری زیاد است که مجلدات و مجلات عدیده باید تا شطری از آن در طی سطری چند گفته آید و گذشته از مدارک و مسائلی که در ضبط خود بنده است و نشر آن برای بیداری ملت خیلی لازم می‏نماید مسائل و رسائلی چند در نزد اشخاص دیگر هم دیده شد که برای تأیید اقوال ما نشرش لازم می‏نمود مثلا دو رساله است که به قلم دکتر سابق الذکر رقم گردیده یکی از آنها خطاب به شخص یهودی همدانی است در شرح تبلیغات بهائیان که برخلاف همه ادیان آلوده‏ی به بعضی از فسوق و سیئات است و نتیجه حرص و شهوت و طمع نفوس غیر زکیه است و قسمتی از آن هم در سفسطه‏ی کتاب بیان است و مخالفت بهاء با همان سفسطه‏ها به طوریکه حتی ادعای او کاملا مخالف مواعید کتاب بیان و اقوال باب است و رساله دیگرش مبنی بر کشف مغالطه و اشتباه کاریهای عبدالبهاء در کتاب مفاوضات است که یک سلسله از الفاظ و عبارات و جمل مجمله تورات و انجیل را گرفته و با مهارت در مغالطه کاری چیزها به هم بافته و ساخته و در دست و پای یهودیان بی‏سواد انداخته. مجملا این دو رساله که بهترین کاشف مغالطه بهاء و عبدالبهاء است. برای آگاهی یهود و نصاری مفید است و رساله‏ی سوم از شخص زردشتی نژادی است که به فارسی صرف نوشته و حتی یک کلمه از لغات خارجه در آن نیست و نتیجه اینکه زردشتیان یزد و بمبئی را که صد یا چند نفرشان مانند یهودیان همدان فریب خورده‏اند پند داده که از این مذهب و کیش مصنوعی منصرف گردند و آن رساله هم در مقام خود خوب نوشته شده است زیرا مخصوصا منصرف گردند و آن رساله هم در مقام خود خوب نوشته شده است زیرا مخصوصا ساخت و سازهای میرزا ابوالفضل را که بر روی چند کلمه از کتاب دساتیر و دبستان المذاهب انجام داده و راه حیله را باز و عبدالبهاء را هم متعلم و انباز خود ساخته در آن رساله آن شخص زردشتی نژاد رد نموده و با اطلاع کاملی که داشته رفع اشتباه کاری و مغالطه را به خوبی از آن نموده و بر زردتشتیان فهمانیده است که آنچه را می‏طلبند این نیست که بهاء آورده است و خلاصه اینکه آن رساله هم برای بیداری زردشتیان و نجات از این موهومات مفید و با اینکه مایل بودیم آن سه رساله را نشر کنیم عجالة وسیله‏ی به دست نیامد لهذا – این زمان بگذار تا وقت دگرامید

اگر موقعی به دست آید و ضرورتی اقتضا نماید به نشر آنها اقدام گردد – چنانکه پروژه‏های خود نگارنده هم از این قرار است که امیدوار به طبع و نشر آنهائیم.

1- در معرفی اشخاص و اعمال هر یک و احصائیه‏شان با مدارک.

2- مدارک و اسناد از الواح و غیره که مثبت دسائس سیاسی حضرات است.

3- خیانتهای مادی و تجاری و بد حسابی حضرات که قسمتی از آن هم متوجه خود بنده شده و قبوض و اسناد آن موجود است.

4- مدارک گدائی عبدالبهاء و شوقی افندی و پول طلبیدن ایشان گاهی تلویحا و گاهی تصریحا و دشنام دادن برادران به یکدیگر بر سر قضیه‏ی پول و مکاتبات فامیلی از قبیل مراسلات عباس افندی به خواهرش و بالعکس که تماما کاشف دنیا پرستی و طمع ایشان است و عجب در این است که یکی از الواح گدا بازی عبدالبهاء هم اینک در نزد آقای سرتیپ عبدالرضا خان مهندس موجود است.

5- پیشنهادهائی است به دولت و ملت در حل این قضیه بهائیت.

6- کتاب اعترافات آواره که کتابی خواندنی است و در اینجا لازم است تذکر دهم که من خود از همه کس بصیرترم بر اینکه در همین کتاب بعضی جمل و عبارات درج شده که اندکی از نزاکت و ادبیت خارج شده و اگر از ذکر آنها صرف نظر می‏شد اولی بود ولی چه توان کرد که اولا طبیعت و فطرتم به راستی و صراحت لهجه است و ثانیا نمی‏توانستم از این مقدار صرف نظر کنم چه که طرف ما به قدری مکار است که اگر اندکی مجامله می‏شد باز شهرت می‏داد که «آواره را نظر به مصلحتی و سیاستی خودمان بر این نشریات تشویق کرده‏ایم وگرنه او از ما است» چنانکه سه سال است شایعات کذبه داده و القاءآت دروغ نموده‏اند و لهذا ناچار بودم که از مجامله صرف نظر نموده به صراحت لهجه حقائق را بیان کنم و باز هم از بیان اکثر مطالب شنیعه صرفنظر کرده‏ام مخصوصا کمتر تصریح به اسامی نموده‏ام برای اینکه غرض به اشخاص ندارم بلکه دلک به حال اشخاص می‏سوزد که فریب خورده‏اند و بی‏جهة خود را به خسارت انداخته و می‏اندازند و بالجمله تا ضرورتی اقتضاء نکند راضی به اشتهار نام کسی و مرعفی اعمال شخصی نشده و نخواهم شد و نشر این جمل را امضا گذارده تجدید و تأیید شود

و با همه‏ی اینها از اهل علم و ادب و ارباب تمدن و تربیت معذرت می‏طلبم که اگر اندکی در بعضی مسائل از نزاکت و ادب بیرون رفته باشیم بر ما خورده نگیرند و حمل بر چیزی جز اجبار نگارنده نفرمایند. و چون احتمال می‏دهم که حضرات ساکت ننشینند و این مسائل مسلمه را بخواهند متزلزل سازند و شاید بدون تصریح اسم و بدون امضاء نشریاتی دیگر بدهند که ما باز هم مجبور بر دفاع شویم لهذا انظار را متوجه به رسائل دیگر می‏نمائیم و ما توفیقی الا بالله.