جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقدمه (59)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

بنام خداوند بیمانند

بر ارباب بصیرت و خبرت پوشیده نیست که هشتاد سال است مملکت ایران مبتلا به یک دسیسه‏ی هفت رنگی شده که صورة در لباس مذهب جلوه کرده و باطنا بر اساس خیانت وطنی تأسیس و به اسم مذهب بابی و بهائی ایران و اهل آن را دچار مشگلات بسیار نموده و می‏نماید: و تاکنون حقائق آن بر اکثر خلق مستور مانده هر کسی در اطراف آن تصوری نموده و پیروان این مذهب هم یا از روی جهل و سهو یا بر اثر منافع خویش عمدا نعلهای واژگونه بر سمند مقصود زده هر روز یک دسته از خزعبلات و لاطائلات را در جامعه انتشار داده مردم متعصب ایران را به هیجان انداخته معدودی را در دام قتل و غارت افکنده و فوری این را غنیمت شمرده فریاد مظلومیت کشیده عموم ایرانیان را به توحش متهم و مصادر امور را دچار محظور ساخته به هیچ قسم هم نمی‏خواهند که به این دسیسه‏های هفت رنگ و خدعه و نیرنگ خود خاتمه داده ملک و ملت را به حال خود گذارند و قدمی در راه اصلاح و خیر بردارند!

با اینکه در عین استتار و پنهان کاری حضرات باز مردمان هشیار گاهی از آثار پی به مؤثر و از شهود پی به غیب مقصود برده و احیانا از کتب و رسائل ایشان که به دست آمده از طرفی بطلان عقائد مذهبی ایشان را از روی علم و منطق تشخیص داده و از طرفی در زیر پرده کلمات مقاصد خائنانه ایشان را یافته و قلم بر رد ایشان و کشف مقاصد خفیه‏شان کشیده‏اند ولی تأثیری که باید و شاید از آن کتب ردیه ظاهر نشده بلکه گاهی هم بالعکس نتیجه داده است و علت عمده این بوده و هست که اولا آگاهی و اطلاعات تامه بر مرام و مقصد یک قوم خاصه قومی که اسارشان در زیر پرده خفا مستور است موکول به حشر و معاشرت تامه و نه تنها معاشرت بلکه موقوف بر محرمیت و حتی ورود در کارهای اساسی و حل و عقد امور آن قوم است و ثانیا بعد از معاشرت و محرمیت

باز شرط است که متأثر از تظاهرات ایشان نشده محبتهای ساختگی ایشان سبب انحراف او از مقاصد اولیه نشود و با هر استفاده و لذتی که در بین ایشان حاصل کرده باشد باز قلم را از بیان حقیقت ولو پس از بیست سال باشد باز ندارد و بالاخره او آکل باشد نه مأکول و فاعل باشد نه مفعول. ثالثا با همه این احوال شرط عمده کار یافتن حقیقت است از روی یقین نه حدس و تخمین و جستن مدارک است به قدر مقدور و نشر و اشاعه آن در بین جمهور متأسفانه کسانیکه تاکنون قلم بر رد حضرات وکشف حقائق ایشان کشیده‏اند دارای این شرایط نبوده مگر عده قلیلی که بعضی از شرایط را تا حدی دارا شده ولی بسر حد کمال نرسانیده بر احاطه‏ی تامه صبر نیاورده‏اند و در وسط کار اقدام به ابراز مطلب نموده‏اند.

این است که مشاهده می‏شود بهائیان در مقابل تمام کتب و رسائلی که به عقیده من تمامش در محل خود صحیح است و تزلزل آنها در تعبیرات جزئیه است و این گونه تزلزل در هر سخن و بیانی موجود و در استدلالات خود بهائیان بیشتر و قوی‏تر موجود است با وجود این بر اثر تزلزلات در تعبیر کلام بهانه به دست گرفته گفته و می‏گویند که نویسنده فلان کتاب بی‏اطلاع بوده و گوینده‏ی فلان کلام مغرض کاشف فلان مقصد طماع بوده و واقف بر فلان مطلب مبغض در حالیکه هیچ شبهه ندارد که هر کس هر چه را نگاشته از روی وجدان بوده است و اگر تمامش را نتوان صحیح شمرد چنانکه گفتیم این حالت در همه‏ی کتب و رسائل و در رسائل بهائیان بیش از همه موجود است و هنوز کتابی نوشته نشده که جمیع مسائلش مورد قبول همه‏ی عقول و افهام باشد و بالاخره کتب ردیه و تاریخیه که بر اهل بهاء نوشته شده پس از معاشرت با ایشان بیشتر معلوم می‏شود که اکثریت آن کتب بر صحت است. اما رافع بهانه‏ی بهائیان نشده این بهانه راهمواره دستاویز کرده می‏گویند این شخص وارد در این جمع نبوده و از حقایق بی‏خبر است.

سالها است این بنده را آرزو بوده که شخصی پیدا شود که فی الحقیقة بهائی بلکه از مبلغین کامل بهائیان باشد و حب جاه و مال و حرص و شهوت او را مانع از بیان حقیقت نشده به جامعه‏ی بشری باز گردد و مردم را از حقائق و اسرار و تناقضات ادعا و بیان و عقائد و اعمال و سرائر امور و رفتارشان خبردار نموده تباینات و تصنعات و ساخت و سازهای بی‏حقیقت را که پی

برده بی‏پرده بیان نماید. اما صاحب یک همچو وجدانی دیده نمی‏شد. بلی از ابتدای بروز داعیه باب و بهاء تاکنون عده‏ی کثیری که در این کتاب بعضا اشاره خواهد شد از این امر برگشته‏اند ولی از آنجائیکه شرح حال خود و حضرات را ننگاشته و در دنیا ودیعه نگذاشته‏اند بهائیان به هر یک وصله‏ی چسبانیده و عذری تراشیده‏اند تا اینکه از تفضلات الهی در این دو سه ساله آنچه مقصود ما بوده جلوه نمود و در نهایت درجه‏ی کمال عرض اندام فرمود و چنانکه ذیلا ملاحظه می‏شود این مقصد مقدس به این صورت بحیز شهود و بروز رسید.