میرزا حسینعلی در سال 1233 ق در دهکدهای از توابع نور مازندران متولد شد و در حوالی سال 1310 ق در عکا در اثر بیماری درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
تحصیلات مقدماتی و خواندن و نوشتن و مقداری عربی را- طبق سنت رایج زمان- آموخت. سپس به خدمت دولت در سمت منشیگری و دیوان در آمد، و پس از چندی به حلقات درویشان پیوست و مانند آنها زلف و گیسوی بلند گذاشت و لباس قلندری بر تن کرد.
با ظهور غوغای باب، میرزا حسینعلی و برادر ناتنیاش یحیی صبح ازل و تنی چند از خاندانش به باب پیوستند، و پس از اعدام باب، یحیی صبح ازل دعوی جانشینی او را کرد. میرزا حسینعلی در آغاز تسلیم او شد. اما پس از مدتی، رقابت با برادر را آغاز کرد و نخست ادعای «من یظهره اللهی» – که در سخنان باب آمده بود کرد و به تدریج بر ادعاهای خود افزود تا به ادعای رسالت و شارعیت و حلول خدا در او رسید و خود را الهیکل الاعلی نامید (انا الهیکل الاعلی) و مدعی شد که سید علی محمد باب زمینهساز و مبشر ظهور وی بوده است.
سفارتخانههای خارجی – خصوص روس – با صراحت از برادرش حمایت میکردند و دولت را از تصمیم شدید علیه آنها تهدید میکردند.
سرانجام با فشار علمای اسلامی و مسلمانان، حکومت وقت مجبور شد در سال 1269 ق آن دو را با جمعی از پیروان آنها به بغداد تبعید کند. عراق در آن زمان- به سان بسیاری از مناطق اسلامی- تحتحکومت مرکزی عثمانی اداره میشد. پس از مدتی که کشمکش میان دو برادر بر سر رهبری بابیان و درگیری طرفداران آنان بالا گرفته بود، دولت عثمانی هر دو را به دادگاه کشاند، و دادگاه حکم تبعید آن دو را به دو نقطه دور دست و جدا از هم صادر کرد، از این رو، یحیی صبح ازل با خاندان و پیروانش به قبرس و حسینعلی بهاء و طرفدارانش به عکا در سرزمین فلسطین اسکان داده شدند، ولی تکفیر و تبلیغ علیه یکدیگر را هرگز رها نکردند.
در این ایام بود که اطرافیان صبح ازل به فرقه «ازلیه» و پیروان میرزا حسینعلی به فرقه «بهائیه» نامیده شدند و آنهایی که به این دو برادر ملحق نشدند، به نام قبلی «بابی» باقی ماندند.
سرانجام در این کشمکش میرزا حسینعلی که بیشتر مورد حمایت ایادی استعمار بود غلبه یافت و ازلیه به دست فراموشی سپرده شدند.