جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چند استفتاء از علماء در دفع شبهات بهائیه

زمان مطالعه: 6 دقیقه

ختام کتاب را به چند فقره دست خط حضرات حجج الاسلام که هر یکی راجع به مطلبی است و برای بعضی کوته نظران که این گونه مطالب را لازم نمی‏شمرند مفید است مزمن می‏دارم اولی از حضرت مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای آقا میرزا حسین آقا مجتهد مراغه دامت برکاته مطالب ذیل استفتاء شده

اسلامیان بناها به قراری که خاطر مبارک مستحضر می‏باشد که صاحبان ادیان باطله به هرگونه وسائل ممکنه در اضلال و اغواء ساده لوحان مسلمین مضایقه نموده و دائما در ترویج مقاصد خودشان جدیت می‏کنند آیا در این صورت لازم است بر کسانی که قادر بر دفع شبهات آن‏ها باشند مجالس تشکیل داده و به واسطه‏ی تقریر و تحریر به عموم ناس حقانیت دین حنیف اسلام را با ادله معلوم و شبهات ایشان را دفع نمایند و پرده از روی دسایس و اسرار آن‏ها بردارند یا نه و در صورت اقتدرا تساهل و تقاعد از این امر جایز است یا نه

11 رمضان 1346 صالح عکاس اقتصاد

جواب استفتاء از طرف آقای مجتهد:

بسمه تعالی

علاوه بر دلالت ادله نقلیه‏ی عقل حاکم است به اینکه دفع شبهات معاندین دین واجب است و الا ارسال رسل و انزال کتب بی نتیجه می‏ماند و ائمه علیه‏السلام از اصحاب خود کسانی را که قادر به دفع شبهات بوددند مثل هشام و غیره امر می‏فرمودند و حضرت صادق در روایتی که می‏فرمایند العلماء ورثة الانبیاء بعد فرمایش علت

همین فقره در آخر می‏فرماید فان لنا اهل البیت فی کل خلف عدو لا ینفون عند تحریف العالمین و انتحال المطلبین و تأویل الجاهلین فعلی هذا دفع شبهات باستجماع شرایط مهمه لازم است و الله الهادی الی سواء السبیل.

تحریرا فی 20 شهر رمضان و انا الاقل حسین

ایضا مطابق همین استفتاء و سؤال از حضرات حجج الاسلام نجف اشرف دامت برکاتهم قبلا شده جواب صادر گردیده

بسم الله الرحمن الرحیم

در صورت مقروضه واجب است دفع شبهات کفر و ارشاد بحق بهر نحو باشد و تشکیل مجالس مذکوره از انحاء حسنه‏ی این مهم بزرگ دینی است و تقاعد از این مطالب در موارد لازمه تقاعد و تقصیر و امتناع از حفظ دین است و الله الموفق حرره محمد الحسینی الیزدی الفیروز آبادی – محل مهر مبارک حضرت علیین رتبت حجة الاسلام آقای فیروزآبادی طالب مضجعه

به طوری که در این رساله ملاحظه می‏شود آقای آقا سید اسد الله بدری در ابتدا به قسمی عصبانی و بر عقیده‏ی بهائیت جازم بودند که حتی مطالعه‏ی کتاب کشف الحیل را گناهی بزرگ تصور می‏کردند ولی معلوم است که این حالت عارضی بوده و بر اثر معاشرت با اغنام بها هر شهرت دروغی را باور کرده بودند و نیز در مدت سی سال بهائیان نگذاشتند که ایشان چشم و گوش باز کنند و در هوای تحقیق به پرواز آیند اما از آنجا که فطرتشان فطرت حق‏جوئی بود بالاخره

بکتاب کشف الحیل موفق شده تمام مندرجات آن را تقریبا صحیح یافته ضمنا جوابی که این بنده بر ایشان نگاشته بود و در این رساله درج شد در جود محترمشان تأثیر شدید کرد و آن حوزه‏ی پر از فساد را بدرود گفته به مذهب رسمی مملکت و دین اجداد عظام خود بازگشت نمودند و اینک مسرورانه در صدر این ورقه عکس شریف ایشان و در ذیل آن عباراتی را که در گوشه‏ی عریضه‏ی بنده به حضرت آیتی به خط خود نگاشته‏اند درج می‏نمائیم و در خاتمه توفیقات ایشان و آقای آیتی را از خدای حقیقی (نه خدای اغنام) صمیمانه خواستاریم

خط آقای آقا سید اسد الله بدری در خطاب به آقای آیتی فدیتک – اگر چه باید در هر پست عریضه نگار شده و اظهار ارادت نمایم ولی آقا میرزا صالح را نعم البدل قرار داده که مشابه مشابه مشابه اذلک الشیئی تصور نموده با علل زائده‏ی فائقه که در موقع همگان مکاتبه عرض خواهد شد مزاحم خاطر عاطر نگردیده اکنون که ایشان عریضه نگار بودند بدین چند کلمه جسارت شد که از عدم مکاتبه محروم نشده و سستی اعصاب و تنبلی کالعروق الصبحی ملحوظ نشود بلکه همواره درصدد اظهار محویت بوده و تشتت جماعت بهائیان را در نظر گرفته مشغول خدمتگذاری می‏باشیم و لیس هذا من فضلکم ببعید زیاده جسارت است

سید اسد الله بدری

دیگر شرح مراسلات و اقدامات و خدمات ایشان را موکول به کتاب تاریخ می‏نمایم و از قارئین محترم التماس دعا دارم (صالح)

پوشیده نماند

این کتاب قریب یک سال است از مراغه به تهران ارسال شده و به نظر ناظر محترم شرعیات رسیده و پس از اصلاح اجازه‏ی طبع صادر شده ولی به واسطه‏ی اینکه بایست باسرمایه‏ی مطبعه‏چی یا کتابفروش طبع شده باشد تا کنون تأخیر شده اخیرا این جانب ملاحظه نمود که بهترین مؤید کشف الحیل و فلسفه‏ی نیکو و بارقه‏ی حقیقت است که در این دو ساله به طبع رسیده و طرف توجه مسلم و مسیحی بلکه عموم ملل واقع شده و این کتاب هم مانند آن کتب برای اطلاع عموم مسلمین و مسیحیان بلکه علاقه‏مندان به مصالح اجتماعی مفید است لذا مبادرت به طبع نمودم – فقط چیزی که فروگذار شده قصیده‏ای است که به قلم و قریحه‏ی مؤلف در مدح یگانه ادیب دانشمند آقای آیتی مؤلف کشف الحیل نگارش یافته و نیز قصیده‏ی که قبلا نظام الشعرای فراهانی در مدح (آواره) آن روز سروده و پایه‏ی آواره از عرش گذرانیده تمام ادبای قدیم و جدید را ریزه‏خوار خوان آواره قلمداد نمود!!

خلاصه خبر این دو قصیده به آقای آیتی رسید و جدا اظهار عدم خشنودی نموده نگذاشتند درج کنیم لذا برای جبران جزوه‏ی که مشتمل است بر اشعاری که بین یک نفر مبلغ کنونی بهائی و آواره مؤلف و ممدوح قدیمشان یا آیتی مخالف و مذموم جدیدشان رد و بدل شده به وسائلی به دست آورده علیحده طبع نموده با این رساله در یک مجلد قرار می‏دهیم تا کافه‏ی مردم باخلان حضرات آشنا شده بدانند که مدح و قدح بهائیان و تبلیغات ایشان به قدری بی قیمت است که حتی به گوش دادن مجانی هم ارزش ندارد

(ناشر)

مقدمه

پوشیده نماند که بنده‏ی نگارنده را در نظر بود که به موضوع کشف الحیل خاتمه دهد و به همین دلیل جلد سوم را با اینکه تمام مدارکش حتی خطوط عباس افندی و محفل روحانی و شوقی افندی بلکه عکس خود میرزا حسین علی که با لباس درویشی نقاب بر رو نهاده و عکس برداشته موجود بوده و هست باز در طبعش تأخیر کردم ولی می‏بینم مزدوران حضرات دست بر نمی‏دارند و این خوش اخلاقان نجیب صلح طلب (!) اگر یک نفر را مظلوم دیدند نجابت و صلح‏جوئی خود را چنانکه هست نشان می‏دهند در این چند ساله ورق پاره‏های بسیاری به طور مستقیم و غیرمستقیم به من رسانیده‏اند که جز هتاکی و فحاشی از نظم و نثر چیز دیگری را متضمن نیست مانند اشعار شخص همدانی (و سر و نامه‏ی بی امضا) و همین اشعاری که ذیلا اشاره می‏شود و اشعاری که در یک مجله فارسی منطبعه‏ی مصر با شتم‏های وقیحه‏ی رذیلانه در خطاب به بنده درج شده و اشعاری هم از عباس فرات شنیده شده و کثیر من امثالها که همه را من به دستور شوقی افندی می‏دانم زیرا خود او هم در لوحش از رذالت فروگذار نکرده بالاخره نتیجه‏ی تمام آن‏ها این است که چرا پرده از کار برداشتی و نگذاشتی که ما هر غلطی را به نام دین و مذهب متصدی شویم و هر خیانت و دنائتی رابه اسم مبادی اجتماعی مباشرت کنیم و در آب گل آلود ماهی بگیریم؟! در حالتی که بعضی این اوراق هم قبل از نشر کشف الحیل رسید مع هذا این بنده همه را به سکوت

گذرانید و مضمون این شعر عربی را در موقع اجری گذاشت

و لو عوی کل کلب القمته حجرا

فصار صخرا به مقدار الف دینار

ولی اخیرا ملاحظه رفت که از سکوت امثال بنده و آقای نیکو استفاده می‏کنند و حتی بناء گذارده‏اند در اطراف این قضیه ساده تبلیغات غیر مستقیم انجام داده ضمنا رفته رفته می‏خواهند حالات سابقه‏ی خود را که هر قضیه را به غمز و لمز بخود نسبت می‏دادند و هر دامن پاک را به مشت ناپاک خود می‏آلودند باز اعاده دهند و در لباس روحانیت به قول رئیسشان (مانند فرشته و پری آشکار و مخفی) مفاسدی را متصدی گردند چه در این مدت شش سال که مخالفت بنده و چهار سال که مخالفت آقای نیکو و آقای شهاب و سه سال که مخالف آقای اقتصاد و و و علنی شده و صدها گوسفند از گله‏ی میرزا بیرون رفته تا دو ماه قبل ساکت بودند و به موجب مراسلات بسیاری که موجود است از هر شهر و دیار اشاخصی از داخله‏ی خودشان تشکر از کشف الحیل و فلسفه‏ی نیکو و مؤلف آن‏ها اظهار می‏داشتند و امیدوار بودند که همان قسمی که در پناه دولت مقتدر کنونی هر تباین و تخالف و نفاق و دورنگی و به زوال می‏رود و کارها در مجاری صحیحه خود می‏افتد این موضوع مفسدت بنیان نیز از میان برود و وحدت ملی حاصل گردد و افکار دین سازی مبدل به معارف پروری و اصلاحات لازمه شود ولی از دو ماه به این طرف باز می‏بینم وجهه‏ی خیالشان تغییری به هم رسانیده و متدرجا قلمی به جولان می‏آورند و قدمی در راه تبلیغ می‏گذارند و باز به اعاده‏ی مرض خود امیدوارند

و چون ابتدای ترقی ایران است و موقع قابل ملاحظه است و بیم آن است که این حضراتی که دائما وسیله و آلت تأخیر ترقی بوده‏اند باز افکار مردمان ساده را به این اذکار مشغول سازند لذا لازم دانستم یک بار دیگر قلم بردارم و جواب ترهات یکی از آن‏ها را بنگارم تا افراد ملت بدانند هیچ امر تازه‏ای رخ نداده و حرف بهائی همان حرف‏های رمال‏ها و فالگیرها است که حفظ کرده برای تخدیش اذهان و استفاده‏ی خود به کار برده و در عین اینکه برای یک شاهی این همه حقه می‏زنند خود را عالم الغیب و محیط بر هر مقصد و مسلط بر همه جا و همه کس قلمداد می‏کنند.

امیدوارم این آخرین دفعه باشد که قلم خود را در این موضوع به کثافت آلودم و موجباتی رخ ندهد که بار دیگر اعاده کنم زیرا منتهی آرزویم این است که این موضوع را فراموش کنم بلکه تمام ایرانیان وطن دوست فراموش نمایند