کمپانی شرق که در تبریز تشکیل دادند و در حقیقت نوایای بهائیت را خوب امتحانی دادند که از آن وقت مردم آذربایجان هشیار شده و به گرد بهائیها نمیگردند و اشخاصی که اعراض کردهاند اسامی بعضی مذکور شد که به واسطهی خیانات در همان کمپانی که نوزده هزار تومان پول مردم را خورند معرض گردیدهاند و الان نیز میرزا حیدر علی اسکوئی که این هم از خدایان بهائیها است و شخصی است بد اخلاق و پست فطرت و بد معاش و از آداب انسانیت به کلی دور و کنار و قادر بر تقسیم جو بدو نیست و عموم بهائیهای آذربایجان از او متنفرند از پول همان شرکت زندگانی دارد که ماشین و آلات باقی مانده را علی الاتصال میفروشد و میخورد و تا حال یک نفر حساس پیدا نشده که بگوید ای جماعت بی حقیقت بهائیها آیا چندین هزار تومان که به اسم کمپانی پول جمع گردید و قبل از اتمام کمپانی ورشکست شد اقلا بایستی ضرر و خسارت را معین نمائید تا معلوم گردد چقدر صدمه وارد شده و مابقی نیز اقلا تومانی یکقران و یا کم و زیاد برسد و مشترکین هر یکی سهمی ببرند هر سال نیز همان میرزا حیدر علی مزبور باز مقداری از نفوس گرفته میخورد و یک قاز ادا نمیکند چنانچه چندیننفر به واسطهی این صدمات این شخص بی حقیقت ور شکست شدهاند از جمله میرزا محمود خان حمید الایاله که سینهاش از خیانات این مرد بریان است هکذا از موقوفات مرحوم قائم مقام سابق که در طرف تبریز چندین قریه موجود است به دستیاری برادران احمداف میلانی از میرزا آقاخان قائمقامی در عراق اجازه گرفته چند سال به عنوان اجازه و رسیدگی خورده و سوخت نمودند دیناری به قائم مقامیها نپرداختند بعدا از اداره اوقاف قراء موقوفه
توقیف شد و احمدافها بعد از این قضیه در تبریز ورشکست شدند و الان نیز در تهران به اسم شرکت نونهالان باز دامی درست کردهاند که پول جمع کرده و اطراف را ترغیب و تشویق مینمایند که در آن شرکت شراکت نمایند و میرزا غلامعلی خان دواچی ورشکست نیز دستش توی کار است یک فقره از آخرین مکتوبشان که به اطراف فرستادهاند تذکارا مینویسم