از جمله معجزات معکوس حضرات اینکه عباس افندی را یک پسری بود حسین افندی در کوچکی درد گلو گرفته بود میخواست بمیرد مادرش آمد پیش بها که بها دوباره عمر دهد پس از شتاب زیاد به دامن الوهیت بها بالاخره باز آن پسر مرده و بها گفت که او خود را فدای بنی نوع خود نموده دیگر درد گلو تمام شد!!!
چه توان کرد که بهائیهای کالانعام این حرفهای دروغ را معجزه خود قرار دادهاند ولی از آن غافلند که پنجاه سال متجاوز است در عکا و حیفا سکونت دارند با وجود این تظاهرات یک نفر را نتوانستهاند موقن بکنند چنانچه عباس افندی در نطقش شکایت از اهالی عکا و حیفا مینماید قوله (آنچه محبت به اهالی این دیار بکنید فائده ندارد تا آخر
و در اینکه از ایشان قادر نشدهاند کسی را موقن به بهائیت نمایند استبعادی ندارد زیرا از خوف آنها اظهار عقیده نیز نتوانستهاند بکنند و چنانچه حضرت آیتی و آقای نیکو در کتب خود شرحی راجع بر این قضایا و نماز گذاردن عباس افندی در خلف مفتی آنها و روزه گرفتن شان در ایام رمضان مرقوم داشتهاند یاد دارم وقتی که از مراغه حرکت کرده چند روزی در تبریز اقامت شد عازم حرکت به سمت قزوین و تهران بودم در محفل روحانی تبریز مشورتی کردم پس از مذاکرات آقا میرزا محمد علی خان رکن الوزاره که شخصی ادیب و فاضلی بود خدا رحمتش کند حضور داشت به عنوان نصیحت گفت (پسر جان تصور نکنی که بهائیت در حقیقت رسمیتی پیدا کرده باشد هنوز دین بهائی رسمی نشده لهذا مراعات حکمت در
امور در گفتار و کردار لازم است دلیل بر این آنکه حضرت عبدالبها هنوز هم در مسجد اسلام نماز اسلامی میکند و در ایام رمضان روزه میگیرد و نکاح و ازدواج را به رسم اسلام مجری میدارد و حتی در موقع انعقاد مجالس بهائی نظر به اینکه فتنهی احداث نشود و کسی بوئی از حقیقت بهائیت نبرد یک نفر کوری قاری قرآن در مجلس حاضر میکنند که سر کار آقا (یعنی عباس افندی) پول زیاد هم عنایت مینماید که قرآن تلاوت میکند