در ایّامی که علی محمد در مکّه بود، بر اثر فعّالیت ملاّ حسین بشرویهای و دیگر گروندگان، کار او شهرتی گرفت. از این رو، چون به ایران بازگشت، بی درنگ دستگیر شد و علما در شیراز مجلسی آراستند و او را در معرض امتحان آوردند. اعتضاد السلطنه آورده است که وی در این مجلس صریحاً نوشتههای خود را وحی الهی، و افصح از قرآن (1) [!!!] و دین خود را ناسخ اسلام دانست و چون نتوانست دعوی خود را اثبات کند و بلکه اطوار نابخردانه داشت، چوبش زدند و وی نیز بر سر منبر از آن دعوی توبه کرد و آن گاه همان جا بازداشت شد. مدّتی بعد به سفارش و کوشش منوچهر خان معتمد الدوله گرجی، والی اصفهان، علی محمد وارد این شهر شد و چند ماهی به آسودگی سپری کرد تا والی مرد. آن گاه علمای اصفهان به دربار نامه نوشتند و خواهان تنبیه علی محمد شدند. حاج میرزا آقاسی که خود مشرب صوفیانه داشت و نمیخواست نسبت به این دعاوی سختگیری کند، دستور داد او را به ماکو تبعید کنند؛ (2) اما به درخواست وزیر مختار روس، کینیاز دالگورکی – که از بروز آشوب در قفقاز بیم داشت – علیمحمد را به قلعه چهریق در حدود ارومیه بردند.
بر اثر کوششهای بابیانی چون ملاّ حسین بشرویهای و ملاّ محمد علی بارفروش و سپس قرّة العین، کار «باب» بالا گرفت. آن گاه علاوه بر کسانی چون ملاّ عبدالخالق یزدی و ملاّ علیاصغر مجتهد نیشابوری و ملاّ محمدتقی هراتی و ملاّ محمدعلی زنجانی، جمع قابل توجّهی گرد آمده، آماده شورش گشتند. پس به دستور دولت، علیمحمد را به تبریز بردند و مجلسی تشکیل دادند و علما و از جمله چند تن از علمای شیخی با او به گفت و گو پرداختند.
از گزارشی که ناصرالدین میرزای ولیعهد در این باره به محمد شاه نوشته، پیداست که علیمحمد به رغم تکرار دعوی از پاسخ فرو ماند و در آخر هم خود را مسلمان و موحّد و اهل ولایت ائمّه خواند و توبه کرد و بخشایش خواست. (3) اما قیام و آشوب مسلّحانهای که در خراسان، مازندران، فارس، زنجان و دیگر نقاط توسط بابیان پدید آمد، دولت مرکزی را به مقابله واداشت و آنان پس از چند جنگ خونین سرکوب گشتند و چند تن از سران بابیه کشته شدند و برخی به حبس افتادند. این آشوبها و بیم دولت از گسترش آن سبب شد تا به دستور دولت،علی محمد را باز از چهریق به تبریز بردند و همراه یکی از یارانش به نام محمدعلی زنوزی در 27 (یا 28) شعبان 1266ق اعدام کردند. (4) در برخی از منابع آمده است که باب را پیش از قتل در مجلسی، نزد علما حاضر کردند و چون دعوی خود را تکرار کرد، حکم به قتلش دادند. (5).
1) دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 11، ص 34.
2) نامه حاجی میرزا آقاسی به علما در کتابخانه شماره 1 مجلس شورای اسلامی موجود است.
3) ر.ک: روضة الصفای ناصری، رضا قلی هدایت: 10 / 310- 312، قم، 1339 ش؛ فتنه باب، اعتضاد السلطنه، به کوشش عبدالحسین نوایی، ص 15، 17، 20 و 23، تهران، 1351 ش. اصل توبه نامه که براون آن را چاپ کرده، در کتابخانه شماره 1 مجلس شورای اسلامی موجود است. ر.ک: سه مقاله، عبدالحسین نوایی، ص 131 – 132.
4) فتنه باب، همان، ص 33 – 73؛ روضة الصفای ناصری: 10 / 428، 433، 456 و 457.
5) متن فتوای علما در اعدام باب نیز در کتابخانه شماره 1 مجلس شورای اسلامی موجود است.