جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

یکی از روشهای تبلیغ مبلغین بهائی

زمان مطالعه: 5 دقیقه

شاهد بر این آقا سید نصرالله باقر اف طهرانی در خرج کردن به راه بهائیت امساک داشت گاهی بهانه کرده می‏گفت که در وقت ورود عباس افندی کیسه‏های پول را به مردم نثار خواهیم کرد کذلک قول دیگری که بشارت به مسافرت ترکستان و عشق آباد داده همچنین در یک لوحی صریحا وعده‏ی مسافرت به هند می‏دهد این اقوال قول و بشارات زعیم بهائیان است کجا مانده که اتباع گفته باشند پس همگی این بشارات به یک قاز نمی‏ارزد و این بشاراتی که می‏نویسند فلان ملکه تصدیق کرد و یا فلان پروفسور اذعان نمود و یا فلان رئیس جمهور به دین بهائی مقبل شد اولا حرف است ثانیا اگر اصل هم داشته باشد باز دلیل بر حقیقت بهائی‏ها نمی‏شود زیرا اروپائیان و امریکائیان نسبت به اهالی ایران آزادند که با هر شخصی بیامیزند و به هر مجلسی وارد کردند و اگر شیطان محض هم به اروپا برود و عنوانی به دست گیرد به جهت شنیدن حرف‏های او حاضر می‏شوند و مجمعی ترتیب می‏دهند و تعصب مذهبی نیز ندارند که اگر با کسی غیر از مذهب خودشان مجالس و مؤانس گشتند اکراه نمایند وقتی که از شخصی حرف خوبی شنیدند تقدیس می‏کنند و لو هر که باشد مبلغین بهائی نیز که به آن صفحات می‏روند اسرار امر بهائی را که بطلان خودشان را واضح می‏دارد به ایشان نمی‏گویند و حدیث ابالبید مخزومی را بر ایشان نمی‏خوانند بلکه عنوان می‏کنند که صلح عمومی خوب است و تربیه‏ی اولاد لازم است و مساوات رجال با نساء

واجب است و فهم هر سخن با علم و عقل بهتر است لهذا اروپائی نیز می‏گوید صحیح است و من تقدیس می‏کنم و با شما در اجرای این مسائل هم عقیده می‏باشم فورا جناب مبلغ عکسی از عباس افندی به او ارائه می‏دهد که امروزه مروج این مسائل در مشرق زمین این شخص است و متعاقب این حرف فورا از شخص مصدق که شرحش را گفتیم عکسی با جمعیت علقه و مضغه بر داشته به این طرف و آن طرف می‏فرستند که اینها بهائی هستند و بدان وسیله در ایران انتشارات بی اساس داده به بعضی از عوام امر را مشتبه کرده القاء شبهات می‏نمایند اروپائیان نه تنها این رویه را در حق بهائی‏ها اجرا می‏دارند بلکه در اروپا هر کجا بروی مجمسه‏ای است که در رهگذرها درست کرده و هر یکی را به اسمی تقدیس می‏کنند یکی را به عنوان رب النوع تلگراف دیگری را مخترع تلفون و یکی را صانع طیاره و یکی را ایجاد کننده‏ی راه آهن و به هر کسی که مختصر اسمی دارد مجسمه درست کرده تقدیس می‏نمایند منتهی چون به ایران دور دست‏اند لهذا امر بهائی را نیز چیزی تصور کرده و مصلح شرق میان کارند.

در حالتی که اگر بدانند در ایران تا چه پایه اینها به جامعه‏ی ملیت لطمه وارد آورده‏اند و تا چه اندازه نفوس محترمه را بدین اسم بی مسمی متنفر از خلق ساخته‏اند و چه صدماتی نتایج هفت هزار ساله‏ی ایرانی‏ها رسانیده‏اند این‏ها را مخرب عالم شرق انگاشته و ادنی توجهی به عوالم این‏ها نخواهند کرد امید است که انشاء الله ملکه‏ی مذکوره‏ی جعلی و سلاطین بی اسم و مصنوعی که

فقط از لعاب دهن بهائی‏ها به وجود می‏آیند در بهار آتیه بیایند و ترهات این‏ها را مشاهده نموده و آنتریک‏های دین سازان قرن بیستم را رؤیت کرده به ممالک معموره‏ی متمدنه‏ی خویش عودت نمایند و با صدای رسا به اهل آمریکا و اروپا بفهمانند که جماعت چیزی که شما در جماعت بهائی‏ها به نظر فاروق می‏نگرید و تقدیس می‏کنید سم مهلکی است به عالم انسانیت و به نوع بشریت و دوائی است زهر آلود اجتناب نمائید مبادا در تاریخ زندگانی ممالک شما نیز نقطه سیاهی مثل ایران تولید نمایند و بپرهیزید مناسب است ملاقات با یک نفر خانم امریکائی که چندی قبل به جهت معلمی به مراغه آمده بود نوشته شود.

روزی نظر به تفحص و حس کنجکاوی به دیدن ایشان رفته در ضمن صحبت سؤال شد که در امریکا این طوری که اشتهار داده‏اند بهائیت رواج دارد درست است یا جنبه‏ی کذب دارد زیرا دو جلد کتاب موسوم به بدایع الاثار (که میرزا محمود زرقانی) جمع کرده و مسافرت عباس افندی را می‏نویسد و ضمنا بعضی عکس‏ها گراور کرده‏اند و خیلی اهمیت داده می‏شود که عباس افندی در امریکا نفوذ غریبی دارد در مجامع همیشه در نهایت احترام دعوت می‏شد و نطق می‏نمود اظهار داشت که فلانی این را بدانید که ما غرض نداریم هر چه باشد و لو بضرر خودمان صدقش را می‏گوئیم من خودم در نیویورک بودم که به واسطه‏ی جراید شنیدیم همچو شخصی به نیویورک وارد شده من به رفیقه‏ام گفتم که خوب است دیدنی از ایشان بکنیم برخاسته رفتیم

و هرچه گردش نمودیم اثری نیافتیم زیرا امریکا خیلی بزرگ است روزی هزاران نفر داخل و خارج می‏گردد مجددا باز از جراید آدرس او را گرفته در یک مهمان خانه به دیدنش رفتیم دیدیم یک نفر شخصی ریشو است و چند نفر ایرانی نیز حضور دارند که ملازمینش بودند ساعتی نشسته برگشتیم بعد از چند روز باز به دیدنش دفتیم دیدیم همان اشخاص معدود فوق الذکرند دیگر کسی نیست و اینکه در مجامع نطق کرده همیشه در امریکا مجالس صلح و غیره موجود است نظر به تازه واردی او دعوت می‏کردند و در همان مجاس که هیچ سابقه به بهائیت ندارند عکس برداشته می‏شد که عباس افندی در سفر نامه درج نموده و به اسم خود اشتهار می‏دهد در امریکا ابدا به این عوالم اعتنائی ندارند به ما فوق تصورات عباس افندی عامل‏اند و بصیرت دارند احتمال دارد که بعضی مطالب که در الواح خود انتشار می‏دهد از آن‏ها اقتباس نموده باشد زیرا از صد سال متجاوز است که در امریکا به جهت صلح عمومی می‏کوشند هکذا در غیر مسائل معلوم شد که انتشارات بی اصل بهائی‏ها تمام به زور معده است و الا کسی تابع این‏ها نخواهد شد چون عقول ما قاصر است که از معارف بی خبر لهذا چیزی که فهم کردیم تصور می‏کنیم که دیگر غیر از ما کسی به این مسئله پی نبرده و فقط از جنب ما رؤسای ما ناشی می‏شود

باری ناله را هر چند می‏خواهم به پنهان برکشم‏

سینه می‏گوید که من تنگ آمدم فریاد کن‏

باز ترقیم یافته (حیف زحمات آن جوان بیجا به هدر رفت و خود را رسوا ساخت و از

معام رفعت به حضیض مذلت پیوست) حضرتعالی نباید به زحمات بنده تأسف خورید و تلهف نمائید زیرا الحمد لله زحماتم به هدر نرفته و بیجا نشده بلکه توان گفت که هشت سال زندگانی خود را فدای بنی نوع خود نموده و خرافات بهائی‏ها را که در این مدت هشتاد ساله هزاران اشخاص بی گناه را به باد فنا داده و القاء شبهاتی کرده‏اند کشف نموده و به معرض مطالعه‏ی عامه می‏گذارم که خلق بدانند. عنوانات دینی و یا مذهبی در اینجا نیست به کلی از حقیقت عاری و از صدق مبرا هستند به موجب اسناد و مدارکی که در دست موجود است و بنده هم از آن‏ها نیستم که بگویم بهائی‏ها به یک زن نه مرد را جایز دانند و اگر خدا نکرده بگویم نیز اثبات توانم زیرا در کتاب اقدس راجع به محرمات فقط این کلمه است و بس (قد حرم علیکم ازواج آبائکم) معلوم است در این صورت با همشیره و دختر و نواده و غیره هم از زنان دیگران توانند هم فراش و هم خوابه کردند و اکر بهائی‏ها جواب بگویند که در اسلام اینها حلال بوده و در اینجا حلال باشد این‏ها نظر به تبعیت اسلام درج نشده) جواب می‏گوئیم پس ازدواج آباء در اسلام حلال بود که اینجا به حرام نماید اگر لازم بود بایستی همه را بگوید و اگر لازم نبود پس درج این کلمه نیز احتیاج نداشت معلوم است که عقیده باطنی‏شان همین است که نوشته شده چنانچه در دوره‏ی بابیت این مسئله شیوع یافت بعد کم‏کم جلوگیری گردید و به تدابیر مبلغین به درجه‏ی ترمیم یافت.