جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گفتار باب در مبدا و معاد و ایراد بر فلاسفه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در باب دهم در بیان مبدا و معاد پس از اشاره بشبهه فلاسفه و اینکه بیشتر علماء هم از آنها پیروی کرده‏اند بدون تصریح بنام شیخ احسائی می‏گوید:

»و بعضا منهم قد ثبتو الرفع شبهتهم جسمین و جسدین و جعل اصل واحدة منهما من عالم هور قلیا الذی لم یتبدل و لم یغیر فسبحان الله من اقرار هم بتعطیل آیات الله فی مکان الاجسام لاوربی اناما اتبع احدا منهم و اشاهد حشر الاجساد و الاجسام بمثل ما اشاهد فی حشر النفوس و الارواح

و اشاهد الان حشر کل ما فی علم الله بمثل الان فی بین یدی الله و ذلک من فضل الله علی و لکن الناس لا یعلمون و لقد بلغ الی خطیرة الواقع فی بواطن تلک الرقائق و الدقائق سید المعاصر عضد المحقیق بما فصل فی سنا برق المحیط علی المغارب و المشارق فجزاه الله فی بیانه فی حقیقة ذلک المسأله بالسر الواقع و الکلمة لبالغ رالنور الساطع بعد انجمد الکلمات فی قباب اشاراته و لکن ذلک ما کان الا لحفظ نظرة الناظرین فجزاه الله کما هو اهله و الحمد لله رب العالمین.»

برخی از آنان برای رفع شبهه خود دو جسم و دو جسد ثابت کرده‏اند و قرار داده اصل یکی از آنها را از عالم هور قلیا که تغییر و تبدیل نپذیرد خداوند پاکیزه است از اقرارشان بتعطیل آیات خدا در مکان جسمها نه بپروردگار سوگند من پیروی نمی‏کنم هیچیک از آنان را و مشاهده می‏کنم حشر جسمها و جسدها را بمانند اینکه مشاهده می‏کنم در حشر نفسها و روحها و هم اکنون مشاهده می‏کنم حشر هر آنچه را که در علم خدا است بمانند همین آن در حضور خدا و این از فضل خدا بر من است و لکن مردم نمی‏دانند و بتحقیق سید معاصر عضد المحققین رسیده است بمحوطه واقع در نهانهای این نازکیها و دقیق‏ها آنچنانکه در سنا برق خود فراگیرنده بر مغرب‏ها و مشرق‏ها تفصیل داده است پس خداوند جزایش دهد در بیانی در حقیقت این مسئله بسر واقع و بکلمه رساننده و نور درخشنده نموده است بعد از آنکه کلمات منجمد گشته در قبه‏های اشاراتش و لکن این نبوده جز برای نگاهداری دیدار بینندگان پس خداوند

جزایش دهد چنانکه او اهل آن است و ستایش برای خداوند پروردگار جهانیان.

با تأمل در این موارد آشکار می‏سازد با همه تجلیلاتی که در موارد عدیده دیگر از شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی کرده اگر بیانی از مطالب آنها را هم نپسندیده چنانکه در اینجا یاد کرده بلطف بیانی آورده است. در قسمت اول غفران خود و هر دو آنان را خواسته و در قسمت دوم هم با ذکر اینکه من جز واقع را برنگزیده‏ام عفو خدا را برای خود و همه خواسته و در قسمت سوم هم گفته است من احدی از آنها را پیروی نمی‏کنم؟!