آبرومندترین منشائات باب که خودش هم به آن اعتماد داشته و آن را امالکتاب خود قرار داده و تقریبا ماسوای آن را برای استدلال غیر کافی شمرده همان کتاب بیان است که بها میخواست آن را هم مثل بعضی از توقیعات باب محو کند ولی موفق نشد، محو کردن آثار باب از دو نقطه نظر بود یکی آنکه از آثار او به هیچ وجه فهمیده نمیشد که باید ظهور دیگری بشود مگر بعد از دو هزار سال و نیز مقام وصایتی برای بهاء در آن آثار معین نشده بود بلکه بالعکس وصایت برادر بها یعنی میرزا یحیی صبح ازل منصوص شده بود. این بود که بها تمام حیل و خداع را به کار برد برای امحاء آن آثار و سبب دیگرش این بود که میدید کلمات باب به قدری مفتضح و نا زیباست که با هیچ خال و خطاطی اصلاح نمیشود این بود که میل داشت محو شود و مردم نبینند که منشأ و مبدأ
این امر بر روی چگونه کلماتی قرار گرفته و چون موفق بر محو آنها نشد خودش شروع کرد به مشق در تحریر و تقریر و انشاء بر آن رویه تا بگوید در این نوع انشا تعمدی به عمل نیامده و اینها آیات فطریه است که بالبدیهه صادر میشود! ولی پس از آنکه پسرش عباس افندی بزرگ شد و دید دنیای امروز به این ترهات علاقمند نشده خود به خود این اوهام را معدوم خواهد ساخت لهذا پدر را از آن رویه منصرف نموده رویه دیگری که اندکی معقولتر باشد پیش آورد و همه را انشاءالله به جای خود خواهیم شناخت.
کتاب بیان تنها کتابی است که اگر طبع و نشر شود مردم به خودی خود میفهمند که نویسنده آن در یکی از سه حالت بوده است و جز این سه حالت هیچ امری نتواند چنین انشائی را ایجاب کرد: 1- جنون 2- تعمد 3- بیسوادی و اشتباه. نوعا کلمات باب به کلمات شخص خوابزده و مخبط شبیه است و این حالت در توقیعاتش بیشتر و در کتاب بیانش کمتر دیده میشود عقلای آن عصر قسمی از جنون در حالش دیده و تشخصیص داده بودند ولی علاقمندان به او این را نتوانستهاند باور کنند و ما هم در جنون او نمیتوانیم اظهار عقیده نمائیم. اگر چه از اطبای حاذق شنیده شده که این قسم از جنون که مالیخولیای مذهبی و فلسفی است در بسیاری اشخاص به کم و زیاد دیده شده و کار را به جائی میرساند که خودش هم بعضی چیزها را در خود باور کرده خوابها میبیند و حالات عجیبه مشاهده مینماید و مؤید این مطلب هم همان حالت باب است که حرم اصفهانیش تا این اواخر به عنوان معجزات سید بیان میکرده است که او شبها خواب نداشت و همیشه یا چیز مینوشت یا فکر میکرد یا قدم میزد یا گریه میکرد یا… پس این حالات مجنونانه بر سر هم سبب میشود که کلمات او بینظم و ترتیب بر روی کاغذ ترسیم و ترقیم شود اما اگر بگوئیم این احتمال ضعیف است پس باید به تعمد او قائل شد که متعمدا خواسته است رویهی انشا و تقریر و تحریر را تغییر دهد تا به عنوان اینکه (اینها آثار فطریهی است و به کلمات بشر شبیه نیست) مردمی که هر سخن نفهمیده و مغلق و یا دو رو و سه پهلو را فوقالعاده و منبعث از جهان دیگر تصور میکنند مخدوع شده به آن بگرایند و اگر این تصور را هم ضعیف شمریم باید بگوئیم به قدری سید کم سواد و مبتدی بوده که هر چند از قریحهاش سر میزده آن را بهترین کلام و هر حکمی که به نظرش جلوه میکرده آن را مهمترین احکام تصور میکرده.
راستی باید تصدیق کرد که اغلب مردم فلسفهی مذهب باب و بها را
خوب شناختهاند مگر آنها که مقصدی دارند و این مذهب را دام مرام خود ساخته و یا در بلادت حکم همان گوسفندانی را دارند که مطیع ارادهی چوپان خودند و الا سایرین نیکو تمیز دادهاند که میگویند اگر کتاب بیان باب و مبین و اقدس بها طبع و توزیع شود برای ابطال این مذهب کافی و بهتر از هر ردیه و تحقیقی است. اکنون این مرحله را به یک جمله از کتاب بیان و نص توبه نامهی باب خاتمه میدهیم و به مرحله دوم وارد میشویم.