ختام کتاب را به چند فقره دست خط حضرات حجج الاسلام که هر یکی راجع به مطلبی است و برای بعضی کوته نظران که این گونه مطالب را لازم نمیشمرند مفید است مزمن میدارم اولی از حضرت مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای آقا میرزا حسین آقا مجتهد مراغه دامت برکاته مطالب ذیل استفتاء شده
اسلامیان بناها به قراری که خاطر مبارک مستحضر میباشد که صاحبان ادیان باطله به هرگونه وسائل ممکنه در اضلال و اغواء ساده لوحان مسلمین مضایقه نموده و دائما در ترویج مقاصد خودشان جدیت میکنند آیا در این صورت لازم است بر کسانی که قادر بر دفع شبهات آنها باشند مجالس تشکیل داده و به واسطهی تقریر و تحریر به عموم ناس حقانیت دین حنیف اسلام را با ادله معلوم و شبهات ایشان را دفع نمایند و پرده از روی دسایس و اسرار آنها بردارند یا نه و در صورت اقتدرا تساهل و تقاعد از این امر جایز است یا نه
11 رمضان 1346 صالح عکاس اقتصاد
جواب استفتاء از طرف آقای مجتهد:
بسمه تعالی
علاوه بر دلالت ادله نقلیهی عقل حاکم است به اینکه دفع شبهات معاندین دین واجب است و الا ارسال رسل و انزال کتب بی نتیجه میماند و ائمه علیهالسلام از اصحاب خود کسانی را که قادر به دفع شبهات بوددند مثل هشام و غیره امر میفرمودند و حضرت صادق در روایتی که میفرمایند العلماء ورثة الانبیاء بعد فرمایش علت
همین فقره در آخر میفرماید فان لنا اهل البیت فی کل خلف عدو لا ینفون عند تحریف العالمین و انتحال المطلبین و تأویل الجاهلین فعلی هذا دفع شبهات باستجماع شرایط مهمه لازم است و الله الهادی الی سواء السبیل.
تحریرا فی 20 شهر رمضان و انا الاقل حسین
ایضا مطابق همین استفتاء و سؤال از حضرات حجج الاسلام نجف اشرف دامت برکاتهم قبلا شده جواب صادر گردیده
بسم الله الرحمن الرحیم
در صورت مقروضه واجب است دفع شبهات کفر و ارشاد بحق بهر نحو باشد و تشکیل مجالس مذکوره از انحاء حسنهی این مهم بزرگ دینی است و تقاعد از این مطالب در موارد لازمه تقاعد و تقصیر و امتناع از حفظ دین است و الله الموفق حرره محمد الحسینی الیزدی الفیروز آبادی – محل مهر مبارک حضرت علیین رتبت حجة الاسلام آقای فیروزآبادی طالب مضجعه
به طوری که در این رساله ملاحظه میشود آقای آقا سید اسد الله بدری در ابتدا به قسمی عصبانی و بر عقیدهی بهائیت جازم بودند که حتی مطالعهی کتاب کشف الحیل را گناهی بزرگ تصور میکردند ولی معلوم است که این حالت عارضی بوده و بر اثر معاشرت با اغنام بها هر شهرت دروغی را باور کرده بودند و نیز در مدت سی سال بهائیان نگذاشتند که ایشان چشم و گوش باز کنند و در هوای تحقیق به پرواز آیند اما از آنجا که فطرتشان فطرت حقجوئی بود بالاخره
بکتاب کشف الحیل موفق شده تمام مندرجات آن را تقریبا صحیح یافته ضمنا جوابی که این بنده بر ایشان نگاشته بود و در این رساله درج شد در جود محترمشان تأثیر شدید کرد و آن حوزهی پر از فساد را بدرود گفته به مذهب رسمی مملکت و دین اجداد عظام خود بازگشت نمودند و اینک مسرورانه در صدر این ورقه عکس شریف ایشان و در ذیل آن عباراتی را که در گوشهی عریضهی بنده به حضرت آیتی به خط خود نگاشتهاند درج مینمائیم و در خاتمه توفیقات ایشان و آقای آیتی را از خدای حقیقی (نه خدای اغنام) صمیمانه خواستاریم
خط آقای آقا سید اسد الله بدری در خطاب به آقای آیتی فدیتک – اگر چه باید در هر پست عریضه نگار شده و اظهار ارادت نمایم ولی آقا میرزا صالح را نعم البدل قرار داده که مشابه مشابه مشابه اذلک الشیئی تصور نموده با علل زائدهی فائقه که در موقع همگان مکاتبه عرض خواهد شد مزاحم خاطر عاطر نگردیده اکنون که ایشان عریضه نگار بودند بدین چند کلمه جسارت شد که از عدم مکاتبه محروم نشده و سستی اعصاب و تنبلی کالعروق الصبحی ملحوظ نشود بلکه همواره درصدد اظهار محویت بوده و تشتت جماعت بهائیان را در نظر گرفته مشغول خدمتگذاری میباشیم و لیس هذا من فضلکم ببعید زیاده جسارت است
سید اسد الله بدری
دیگر شرح مراسلات و اقدامات و خدمات ایشان را موکول به کتاب تاریخ مینمایم و از قارئین محترم التماس دعا دارم (صالح)
پوشیده نماند
این کتاب قریب یک سال است از مراغه به تهران ارسال شده و به نظر ناظر محترم شرعیات رسیده و پس از اصلاح اجازهی طبع صادر شده ولی به واسطهی اینکه بایست باسرمایهی مطبعهچی یا کتابفروش طبع شده باشد تا کنون تأخیر شده اخیرا این جانب ملاحظه نمود که بهترین مؤید کشف الحیل و فلسفهی نیکو و بارقهی حقیقت است که در این دو ساله به طبع رسیده و طرف توجه مسلم و مسیحی بلکه عموم ملل واقع شده و این کتاب هم مانند آن کتب برای اطلاع عموم مسلمین و مسیحیان بلکه علاقهمندان به مصالح اجتماعی مفید است لذا مبادرت به طبع نمودم – فقط چیزی که فروگذار شده قصیدهای است که به قلم و قریحهی مؤلف در مدح یگانه ادیب دانشمند آقای آیتی مؤلف کشف الحیل نگارش یافته و نیز قصیدهی که قبلا نظام الشعرای فراهانی در مدح (آواره) آن روز سروده و پایهی آواره از عرش گذرانیده تمام ادبای قدیم و جدید را ریزهخوار خوان آواره قلمداد نمود!!
خلاصه خبر این دو قصیده به آقای آیتی رسید و جدا اظهار عدم خشنودی نموده نگذاشتند درج کنیم لذا برای جبران جزوهی که مشتمل است بر اشعاری که بین یک نفر مبلغ کنونی بهائی و آواره مؤلف و ممدوح قدیمشان یا آیتی مخالف و مذموم جدیدشان رد و بدل شده به وسائلی به دست آورده علیحده طبع نموده با این رساله در یک مجلد قرار میدهیم تا کافهی مردم باخلان حضرات آشنا شده بدانند که مدح و قدح بهائیان و تبلیغات ایشان به قدری بی قیمت است که حتی به گوش دادن مجانی هم ارزش ندارد
(ناشر)
مقدمه
پوشیده نماند که بندهی نگارنده را در نظر بود که به موضوع کشف الحیل خاتمه دهد و به همین دلیل جلد سوم را با اینکه تمام مدارکش حتی خطوط عباس افندی و محفل روحانی و شوقی افندی بلکه عکس خود میرزا حسین علی که با لباس درویشی نقاب بر رو نهاده و عکس برداشته موجود بوده و هست باز در طبعش تأخیر کردم ولی میبینم مزدوران حضرات دست بر نمیدارند و این خوش اخلاقان نجیب صلح طلب (!) اگر یک نفر را مظلوم دیدند نجابت و صلحجوئی خود را چنانکه هست نشان میدهند در این چند ساله ورق پارههای بسیاری به طور مستقیم و غیرمستقیم به من رسانیدهاند که جز هتاکی و فحاشی از نظم و نثر چیز دیگری را متضمن نیست مانند اشعار شخص همدانی (و سر و نامهی بی امضا) و همین اشعاری که ذیلا اشاره میشود و اشعاری که در یک مجله فارسی منطبعهی مصر با شتمهای وقیحهی رذیلانه در خطاب به بنده درج شده و اشعاری هم از عباس فرات شنیده شده و کثیر من امثالها که همه را من به دستور شوقی افندی میدانم زیرا خود او هم در لوحش از رذالت فروگذار نکرده بالاخره نتیجهی تمام آنها این است که چرا پرده از کار برداشتی و نگذاشتی که ما هر غلطی را به نام دین و مذهب متصدی شویم و هر خیانت و دنائتی رابه اسم مبادی اجتماعی مباشرت کنیم و در آب گل آلود ماهی بگیریم؟! در حالتی که بعضی این اوراق هم قبل از نشر کشف الحیل رسید مع هذا این بنده همه را به سکوت
گذرانید و مضمون این شعر عربی را در موقع اجری گذاشت
و لو عوی کل کلب القمته حجرا
فصار صخرا به مقدار الف دینار
ولی اخیرا ملاحظه رفت که از سکوت امثال بنده و آقای نیکو استفاده میکنند و حتی بناء گذاردهاند در اطراف این قضیه ساده تبلیغات غیر مستقیم انجام داده ضمنا رفته رفته میخواهند حالات سابقهی خود را که هر قضیه را به غمز و لمز بخود نسبت میدادند و هر دامن پاک را به مشت ناپاک خود میآلودند باز اعاده دهند و در لباس روحانیت به قول رئیسشان (مانند فرشته و پری آشکار و مخفی) مفاسدی را متصدی گردند چه در این مدت شش سال که مخالفت بنده و چهار سال که مخالفت آقای نیکو و آقای شهاب و سه سال که مخالف آقای اقتصاد و و و علنی شده و صدها گوسفند از گلهی میرزا بیرون رفته تا دو ماه قبل ساکت بودند و به موجب مراسلات بسیاری که موجود است از هر شهر و دیار اشاخصی از داخلهی خودشان تشکر از کشف الحیل و فلسفهی نیکو و مؤلف آنها اظهار میداشتند و امیدوار بودند که همان قسمی که در پناه دولت مقتدر کنونی هر تباین و تخالف و نفاق و دورنگی و به زوال میرود و کارها در مجاری صحیحه خود میافتد این موضوع مفسدت بنیان نیز از میان برود و وحدت ملی حاصل گردد و افکار دین سازی مبدل به معارف پروری و اصلاحات لازمه شود ولی از دو ماه به این طرف باز میبینم وجههی خیالشان تغییری به هم رسانیده و متدرجا قلمی به جولان میآورند و قدمی در راه تبلیغ میگذارند و باز به اعادهی مرض خود امیدوارند
و چون ابتدای ترقی ایران است و موقع قابل ملاحظه است و بیم آن است که این حضراتی که دائما وسیله و آلت تأخیر ترقی بودهاند باز افکار مردمان ساده را به این اذکار مشغول سازند لذا لازم دانستم یک بار دیگر قلم بردارم و جواب ترهات یکی از آنها را بنگارم تا افراد ملت بدانند هیچ امر تازهای رخ نداده و حرف بهائی همان حرفهای رمالها و فالگیرها است که حفظ کرده برای تخدیش اذهان و استفادهی خود به کار برده و در عین اینکه برای یک شاهی این همه حقه میزنند خود را عالم الغیب و محیط بر هر مقصد و مسلط بر همه جا و همه کس قلمداد میکنند.
امیدوارم این آخرین دفعه باشد که قلم خود را در این موضوع به کثافت آلودم و موجباتی رخ ندهد که بار دیگر اعاده کنم زیرا منتهی آرزویم این است که این موضوع را فراموش کنم بلکه تمام ایرانیان وطن دوست فراموش نمایند