از دیگر امتیازات آئین بهائی پاک بودن آب نطفه یا منی است! اگرچه اقدس یکبار حکم به پاک بودن همه نجاسات و قازورات نموده و ما در قسمت بیست و ششم آن را مورد بحث قرار دادیم اما ظاهرا کتاب مستطاب اقدس و نویسنده آن به لحاظ مهم بودن «منی» بطور اختصاصی هم پاک بودن آن را مد نظر قرار داده حکم ویژه به پاک بودن آن داده است. عبارت اقدس چنین است:
»قد حکم الله بالطهاره علی ماءالنطفه رحمه من عنده علی البریه اشکروه بالروح و الریحان و لا تتبعوا من کان عن مطلع القرب بعیدا!»
یعنی خداوند به خاطر لطف و مرحمتی که بر بندگان دارد، بر آب نطفه (منی) حکم طهارت و پاکی رانده است!
او را بخاطر این حکمی که داده با روح و ریحان شکر کنید و از کسی که از افق قرب دور است پیروی نکنید!
اگر چه پرسش های خود را در قسمت «پاک شدن همه نجاسات و قازورات» (قسمت 26) مطرح کردیم اما به لحاظ اینکه اقدس جداگانه و اختصاصی به منی پرداخته مجبوریم سوالات خود را اینجا هم ارائه نمائیم:
1- چه شد که نظر خدا برگشت و یکباره حکم چند هزار ساله خود را در مورد نجاسات عوض کرد و یکباره همه آنها را پاک اعلام نمود؟! و یا چه اتفاق فیزیکی و شیمیائی در نجاسات و قازورات رخ داد که یکباره همه آنها طاهر و پاک شدند و قلب ماهیت دادند؟!
2- منی در میان نجاسات چه ویژگی داشت که اقدس باید پاک شدن آن را اختصاصی و جداگانه هم اعلام نماید و کلیت قبلی در مورد آن کفایت نمی کرد؟!
3- پاک شدن منی چه ویژگی دارد که خدا آن را موهبت و رحمت از جانب خود می شمرد (ربط بین پاک شدن منی و رحمت خدا چیست(؟!
پاک شدن یک چیز عفن و بد بو و نجس که تا دیروز همین خدا یک ذره آن را بر لباس و بدن نمازگزار بر نمی تابیده، چگونه یک رحمت محسوب می شود؟
4- نظر دانشمندان و پزشکان در مورد ناپاکی و میکربی بودن و زمینه ساز عفونتی آن با این حکم چگونه سازگار است؟!
5- چرا خدا چند هزاره یا چندین قرن، این رحمت خود را از بندگان دریغ می نموده و آنها را با بیان نجاست منی دچار زحمت و سختی قرار می داده و یکباره در بهائیت به فکر مهربانی بر بندگان افتاده و منی را پاک کرده است؟!
6- پاک شدن منی، چه موهبتی است که شکر لازم دارد و باید بخاطر آن خدا را شکر نمود آن هم شکر با روح و ریحان!
(شکر با روح و ریحان لابد مراسم شکر با موسیقی و رقص و اظهار شادمانی و شعف با سرود و نوازندگی و… بخاطر پاک شدن منی است!)
7- منظور از کسانی که باید از آنها تبعیت ننمود چه کسانی است؟ آیا منظور کسانی است که چند هزار سال طبق حکم الهی منی را نجس و ناپاک می دانسته اند؟! مگر آنها فرمان الهی را اطاعت نمی کرده اند؟! چرا می گوید آنها از مطلع قرب دورند؟!
8- وقتی منی پاک شد بودن آن بر لباس و بدن اشخاص منعی ندارد و بهائی می تواند با آن لباس و بدن در همه جمع ها ظاهر شود و نماز بخواند و به این خاطر عمل قبیح یا گناهی مرتکب نشده است؟!
9- آیا این نوع احکام موجب ملعبه شدن دین و دینداران از سوی بی دینان نمی شود که یک خدای نعوذ بالله متلون المزاج هر روز یکنوع مردم را دست می اندازد؟!