جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نیرنگهای سران بهائیت

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مقدمتا شرحی از نیرنگ‏های زعمای بهائی گفته شود تا اصل موضوع به دست آید تقریبا در سنه‏ی 1270 میرزا حسین علی بها را به واسطه قضیه تیر خوردن شاه که قبلا عرض شد از ایران با برادرش ازل تبعید نمودند در بغداد مدتی متمکن بودند که بعدا به واسطه القاء شبهات به زائرین عتبات عالیات دولت ایران از دولت ترکیه تقاضا نمود که این‏ها را از بغداد سرگون به بلاد دیگر کنند ایشان نیز قبول نموده به دیار اخری فرستادند و بها در احکام خود حج را به عوض مکه معظمه بغداد و شیراز را قرار گذاشت که هر کسی به هر کدام از این دو شهر نزدیک شد در صورت استطاع مسافرت نماید در شیراز خانه باب و در بغداد خانه مسکونی بها را به عوض کعبه طواف کند بعد که بهاء عالم را وداع گفت عباس افندی به دسایسی عدیده خانه بغداد را متصرف شد و لوحی به گوسفندان صادر نمود که چند نفر هستند می‏خواهند این خانه را تنها بنا کنند چون راجع به ملت است لهذا من همچو صلاح می‏دانم که عموم شرکت نمایند به اسم اعانه بیتین بغداد و شیراز چندین هزار تومان پول جمع کردند که بیچاره پیره زن‏ها گردن بندشان را فروخته به عنوان اینکه مکه بنا می‏کنند بدانجا فرستادند یک زنی نیز موسوم به نوراکراسلی از اهل منچستر به جهت ریشخند به عوض پول مقداری از گیسوهای بریده خویش فرستاد که من هم شرکت می‏کنم به چندین لیره زلف زن اروپائی راخریده و در متحد المآل‏ها مندرج ساختند که ببینید روحانیت یعنی این! غافل از اینکه اروپائی‏ها بدین حقه بازی‏ها چیزی‏

صرف نمی‏کنند استادند همیشه آکل می‏شوند نه مأکول فاعل می‏شوند نه مفعول کبریت به رفیقشان جهت آتش زدن به سیگار نمی‏دهند کجا مانده به اسمی موهوم مبلغی بدهند.

باری پس از جمع آوری این پول‏ها والله العالم که آیا خرجی گذاشتند یا فقط به خرج تعیشات شوقی افندی رفت زیرا تا آن وقت عباس افندی فوت شده بود بعد از این مسئله خانه مزبور را علما باز از حضرات گرفتند در این حال شوقی افندی تلگرافی به تهران نمود و محفل تهران نیز متحد المآل ذیل را انتشار دادند