باب و میرزا حسینعلی بهاء ادعای پیامبری و دریافت وحی نیز داشتند برای اینکه نظر باب و بهاء در مورد مسئله نبوت و همچنین ادعای پیامبری آنها بیشتر روشن شود نمونه ای از گفته های آنان را مرور می کنیم.
1- در بیان فارسی، واحد دوم باب اول می گوید: خداوند عالم عز شانه در هر دوره به آنچه اعلی علو اهل آن دوره است تفاخر می نماید، حجت را نازل می فرماید چنانچه در زمان نزول قرآن، افتخار کل به فصاحت کلام بود از این جهت خداوند قرآن را به اعلی علو فصاحت نازل فرمود و او را معجزه رسول الله قرار داد …و شبهه نیست که در دوره نقطه بیان (یعنی زمان علیمحمد باب) افتخار اولوالالباب به علم توحید و دقائق معرفت و شئونات ممتنعه نزد اهل ولایت بود از این جهت خداوند عالم حجت او را مثل حجت رسول خدا در نفس آیات قرار داده است.
باب مدعی است همانطور که معجزه پیامبر اسلام از سنخ کلام و لفظ است معجزه او هم از این مقوله است و همین کتاب بیان و آیاتی که در اینجا نمونه ای از آن را دیدیم معجزه اوست.
2- میرزا حسینعلی در کتاب اقدس ص 149 می گوید: ای گروه بیان مرا با شمشیرهای اعتراض نکشید سوگند به خدا خوابیده بودم که دست اراده خداوند رحمان شما بیدارم کرد و امر نمود که میان آسمان و زمین ندا کنم. این از پیش خودم نیست اگر شما بدانید.
3- میرزا حسینعلی در کتاب اقدس ص 161 می نویسد ای گروه بیان اگر اختیار این کار در دست خودم بود هیچگاه خود را ظاهر و آشکار نمی کردم. بترسید از خدا و اعتراض نکنید به کسی که از جانب خداوند با ادله و براهینی که شما از پیامبران دیگر دارید آمده است و من نشسته بودم خدای توانای شما مرا بپاداشت و من ساکت بودم او مرا به فرمان محکم و متینش به سخن آورده و خوابیده بودم بیدارم ساخت و نازل کرد بر من از آیات چنانکه هر شمرنده توانا از شمردن آن ناتوان است بگو آیاتی را که از قلم من نازل گشته و آیاتی را که در پیش خودتان هست بخوانید و انصاف دهید و از تجاوز کاران نباشید.
کاملا روشن است که میرزا حسینعلی باب با انتساب خودش به خداوند و ادعای عرشی و ملکوتی شدن، ادعای پیامبری دارد و می گوید آنقدر بر من آیات نازل شده که از اندازه بیرون است.
سوال مهمی که در رابطه با این موضوع مطرح است خاتمیت است. بر اساس آیه صریح قرآن و همچنین روایات مختلفی که مشهورترین آنها (حدیث منزلت) است دین اسلام و حضرت محمد (ص) آخرین دین و پیامبر الهی خواهد بود.