جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ناقدی بصیر و مطلعی خبیر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عزیه خانم مشهور به عزه الحاجیه دختر میرزا عباس نوری معروف به میرزا بزرگ از بانوان مشهور بابی است که در همان اوایل به این آئین گرویده و تا آخر عمر (هشتاد و چند سالگی(بر آن مومن مانده بر اطاعت برادرش صبح ازل (رهبر بابیان) پایدار و بسیار مورد توجه بوده است و هنگامی که قره العین در خانه محمود خان کلانتر در تهران محبوس بوده با او ارتباط و مکاتبه داشته است. او تا آخر عمر شوهر اختیار نکرده و همواره از بعضی بستگان و برادر زادگان سرپرستی می نموده و بواسطه مراتب دانش و فضیلت و تقوی و انقطاع مورد احترام همه بوده مراتب دانش او از رساله تنبیه النائمین کاملا مشهود است. او در 16 ربیع الاول 1322 از دنیا رفته در امامزاده معصوم تهران مدفون و صبح ازل دو لوح در تجلیل از او نوشته و ثبات قدم و اعراض از باطلش را ستوده است. احاطه عزیه خانم به همه ی وقایع و رویدادهای سالهای اولیه ی امر، موضوعی مسلم است. خود او در ابتدای رساله خطاب به عبدالبها می نویسد)صفحه 4(:” لهذا به نحو اقتصار وبر وجه اختصار هر یک از مطالب را جوابی نگاشته ارسال داشتم تا بدانید که از بدو این امر الی کنون با همگان همراه و از سرایر و ضمایر هر یک خبیر و آگاه بوده ام. خدمت بزرگان این سلسله علیه رسیده مطالب مکنونه و مآرب مخزونه از آنها شنیده و فهمیده ام که الی کنون اغلب از آن مطالب به منصه ظهور رسیده و خواهد رسید. اگر از دیگر کسان قضایای دیگر ببینم و یا بشنوم چون روایت پیش درایت و یا اجتهاد مقابل نص صریح است”. او تصریحاً بیان می دارد که از ابتدای رویدادهای مهم امر بابیه در جریان همه ی امور بوده و با تمام بزرگان این سلسله که دو تن از فعالان آن برادران او بودند در ارتباط بوده و تمام مسائل سری را مطلع بوده و به تعبیر خودش “مطالب مکنونه و مآرب مخزونه” را از آنها شنیده و وقوع آنها را هم دیده و به نصوص صریح دسترسی داشته وهمچون کسانی نیست که روایت کنند بدون درایت و اجتهاد نمایند در جایی که نیاز به اجتهاد نیست و نص صریح موضوع را روشن نموده است. علت لب به سخن گشودن خود را هم مطالب عبدالبها در نامه اش به او دانسته تا پرده از نقاب حقایق بگشاید. خود او میگوید:”ولی چون کتمان حق نمودن موجب خذلان است و سبب غضب قادر منان فانما اثمه علی الذین یبدلونه ناچار باید آن مطالبی که در پرده ی خفا مانده کشف غطا نمایم و زنگ اوهام از آئینه ی خاطر پیر و برنا بزدایم تا هر بصیر چاه را از راه باز داند و هر ضریری خود را بصیر نخواند زیرا که گفته اند اهل البیت ادری بما فی البیت. “)صفحه 5) و برای آنکه به شهرت طلبی و هوا پرستی متهمش نگردانند پیشاپیش می گوید:” خدای دانا را شاکرم و قادر توانا را ذاکر که در تمام مدت عمر به هواهای نفسانی نیفتاده و در سر، هواجس شیطانی ننهاده و در عین عبودیت و بندگی آزاد بوده ام و گوی بی هوسی از همگان ربوده، می دانم عیب و منقصت همگان از پیر و جوان را باز بهیچوجه لب به سخن نگشوده ومهر خاموشی بر زبان نهاده ام. “)صفحه 44) اینک وارد مباحث مطروحه در تنبیه النائمین خواهیم شد.