جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

موقوفات و اختلافات

زمان مطالعه: 2 دقیقه

ابراهیم خان ظهیر الدوله مدرسین چندی از مجتهدین و غیر ایشان بکرمان جلب کرد، در این مدرسه بامر تدریس مشغول و از آن موقوفه هم بهره‏مند می‏گردیدند بعد از وفات واقف شاهزاده حسنعلی میرزا شجاع السلطنه پسر معروف فتحعلیشاه وارد کرمان شد و کلیه‏ی امور مال و ثروت اولاد ابراهیم خان را تحت نظر گرفت. وضع موقوفات بهمان طرز سابق ادامه داشت و حاج محمد کریم خان همچنان مستغرق در امر تحصیل و تعلیم و تعلم (خود او در این مدرسه هم درس می‏خواند و هم تدریس می‏کرد) غرق بود که بموضوع موقوفات نمی‏پرداخت و علاوه سن او هم مقتضی نبود.

تا وقتی که از کرمان بعراق عرب رفت، در سلک شاگردان سید کاظم رشتی در آمد. مجددا از طرف او بکرمان عازم شد، از این زمان مخالفینی در بین مجتهدین پیدا کرد. در این موقع دو نفر مجتهد صاحب عنوان وقت مورد تأییدات خفی و جلی والی مقرر وقت (فرمانفرما) نصرت الدوله فیروز میرزا پسر عباس میرزا نائب السلطنه نیز قرار گرفتند، آن دو حاج سید جواد شیرازی داماد ابراهیم خان ظهیر الدوله و آخوند ملا علی تونی اعمی (کورمادرزاد) که فقیهی معروف بود، می‏باشند.

تا بحدی که بمساعی فرمانفرما حاج سید جواد امام جمعه کرمان گردیده، و در این کار اولاد ابراهیم خان هم اکثر ذیعلاقه بودند و به وی کمک کردند و بعدا همین حاج سید جواد سرسخت‏ترین و بی‏باک‏ترین دشمنان

حاج محمد کریم خان گردید.

این دو مجتهد هر دو در مدرسه و موقوفات ظهیر الدوله دخالت داشتند، این امر حدود سال 1255 قمری (137 سال قبل) بود که روز بروز دخل و تصرف این دو امر مدرسه و دکاکین و املاک وقف زیادتر شد. و عده بسیاری از طلاب را در حجرات مدرسه سکونت دادند که همه حکم یک قوای تدافعی را داشت با این وضع برای حاج محمد کریم خان عنوان کردن موضوع وقف میسور بلکه مقدور نبود. از این رو بوقف نامه پدری مراجعه و از آن بقوه فقاهت استدلالی شرعی کرد، حکم ببطلان کلیه وقف کرد، برای قوه‏ی نظریه شرعی و فتوای خود استفتائی از حاج سید محمد باقر شفتی مرجع تقلید عصر فتحعلیشاه و محمد شاه در این بابت کرد و معلوم بود که فتوای او قاطع امر خواهد بود، آن استفنا را توسط دو نفر از اهل علم و اطلاع باصفهان خدمت سید فرستاد، سید هم صریحا حکمی داد که با عقیده حاج محمد کریم خان در باب بطلان وقف و تعلق داشتن کلیه رقبات بر حسب ارث شرعی به آنان مستحضر و مطلع ساخت.

بدیهی است در اینجا تقسیم آن همه عمارات و املاک طرفدار وارث خور بسیاری پیدا کرد ولی باین حرفها نمی‏شد املاک و مدرسه را از ید طلاب و عوامل بسیاری که همه از آن منتفع بودند انتظار کرد.

گرچه مجتهدین ذینفع از موقوفه هم نمی‏توانستند در برابر حکم مرحوم حجت الاسلام لا و نعم کنند و لیک حاضر هم نبودند که دو دوستی مدرسه را تقدیم حاج محمد کریم خان نمایند خاصه آنکه می‏دیدند حاج

محمد کریم خان دست بدعوتی جدید و تشکیلاتی تازه زده است.