در آن هشت سال یعنی از 324 تا 332 یک طرف مشروطه ایران بر خلاف نبوت عباس افندی قوت گرفت و برقرار شد و چنان که در جلد اول اشاره شد افتضاح عجیبی برای لوح افندی حاصل گشت که خبر داده بود محمد علی شاه قاجار سلطان عادل و منصوص کتاب اقدس است و مشروطه بیاساس است و احباب باید خادم صادق قاجاریه باشند الی آخر ما قال و اصل آن لوح چنان که ذکر شد نزد من است و حاملش هم خودم بودم و آن بود که مشروطه برقرار شد و محمد علی میرزا رو به فرار نهاد و چندین نبوت افندی فاسد گشت از طرفی هم مشروطه عثمانی استقرار یافت و تغییر آن رژیم به نفع افندی تمام گشت که آزاد شد و فوری به اروپا و امریکا سفر کرد و اگر چه
این قضایا بالذات پای خروسی را نشان میدهد ولی چیزهای مهمتری است در آلت سیاسی بودن افندی که اینها نزد آن کوچک است و ما میل نداریم در آن قضایا بحث کنیم مگر اندکی از آن مواردی که در مطالب خود ما دخالت دارد آن هم خیلی سر بسته و مختصر. اکنون بدین لوح که در ابتدای مشروطیت ایران صادر شده بنگرید تا بر آن چه عرض شده و میشود پی برید.
لوح عباس افندی
طهران حضرت ایادی امر الله حضرت علی قبل اکبر (1) علیه بهاءالله الا بهی (هو الله) ای منادی پیمان نامهئی که به جناب منشادی (2) مرقوم نموده بودید ملاحظه گردید و به دقت تمام مطالعه شد… از انقلاب ارض طا (3) مرقوم نموده بودید این انقلاب در الواح مستطاب مصرح و بیحجاب ولی عاقبت سکون یابد (4) و راحت جان حاصل شود و سلامت وجدان رخ بنماید سریر سلطنت کبری در نهایت شوکت استقرار جوید و آفاق ایران به نورانیت عدالت شهریاری (5) روشن و تابان گردد محزون مباشتد مکدر میگردید جمیع یاران آلهی را به اطاعت و انقیاد و صداقت و خیرخواهی به سریر تاجداری دلالت نمائید زیرا به نص قاطع آلهی (6) مکلف بر آنند. زنهار زنهار اگر در امور سیاسی نفسی از احیاء مداخله نماید و یا آن که بر زبان کلمهئی براند… از قرار مسموع بعضی از بیانیها یعنی تابعین میرزا یحیی (ازل) در امور سیاسی مداخله نموده و مینمایند سبحان الله. بدخواهان این را وسیله نموده در محافل و مجالس ذکر بهائیان مینمایند که آنان را نیز در امور سیاسیه رائی و فکری و مدخلی و مرجعی با وجود آن که بیانیها خصم الدبهائیانند…
باری گوش به این حرفها میدهید… و شب و روز به جان و دل بکوشید و دعای خیر نمائید و تضرع و زاری فرمائید تا اعلی حضرت تاجداری در جمیع امور نوایای خیریه اعلی حضرت شهریاری واضح و مشهور ولی نوهوسانی چند گمان نمایند که کسر نفوذ سلطنت سبب عزت ملت است هیهات هیهات این چه نادنی است و این چه جهل ابدی شوکت سلطنت سبب عزت ملت است و نفوذ حکومت سبب محافظت رعیت ولی باید با عدل توأم باشد اعلی حضرت شهریاری (7) الحمدلله شخص مجربند و عدل و مصور عقل مجسم و حلم مشخص در این صورت باید عموم به خیرخواهی قیام نمایند و به آن چه سبب شوکت دولت و قوت سلطنت و نفوذ کلمه و آبادی مملکت و ترقی ملت است قیام نمایند رساله سیاسیه که چهارده سال قبل تألیف شده و به خط جناب مشکین قلم مرقوم گردید و در هندوستان طبع شد و انتشار داده گشت آن رساله البته در طهران هست و یک نسخه ارسال میشود به عموم ناس بنمائید که مضرات حاصله و فساد و فتنه در آن رساله با وضح عبارت مرقوم گردیده. و السلام علی من اتبع الهدی 11 ج سنه 1325 ع ع
توضیحات
1 – هر کسی از امثال این الواح میفهمد که عبدالبهاء آلت سیاست بوده منتها به صورت دوروئی و تذبذب. اگر آلت سیاست نبود رسالهی سیاسیه نمینوشت و اگر آلت سیاست نبود دستور به مریدان خود نمیداد که مطیع کدام مرکز باشید نهایت خودتان دخالت نکرده آلت صرف باشید تا فرمانفرمایان از شما راضی باشند.
2 – مانند آفتاب روشن است که محمدعلی میرزای قاجار را با آن همه مفاسدی که متصدی شد عدل مصور و عقل مجسم خواندن از یک شخص روحانی و حقیقتخواه دور و گفتار آدمی متملق و هوچی است! چه شد قاجاریهای که قاتل بهائیان بودند یک دفعه طرف توجه افندی شدند؟ آری این به دستور روسهای تزاری بود که در آن موقع قافیهپرداز و مشرق الاذکار ساز حضرات بودند چنان که بالاخره بر همه ثابت شد که محمدعلی میرزا با روسها بند و بست داشت.
3 – در عبارات این لوح هم جملههای عجیب هست مانند این که یک
نسخه از رساله سیاسیه ارسال شد. به عموم ناس بنمائید! گویا ایادی هم از سراب معجزات بهاء بهره داشته؟ که یک نسخه را به عموم ناس (همهی خلق دنیا) میتوانسته است بنماید!!
4 – نسبتهائی که به اهل بیان میدهد همه برای تخدیش اذهان است که به مجرد بروز فسادی از حضرات بتوانند بگویند این بابی هست ولی بهائی نیست و شرح این گونه نعلهای واژگونه و تقلبات عجیبه مفصلتر بیان خواهد شد.
اما مقصد ما از درج لوح فوق هیچ یک از اینها نیست و مقصدی مهمتر در پیش است که پس از مطالعه لوح دیگر که ذیلا درج میشود فهمیده خواهد شد.
لوح دیگر عبدالبهاء
طهران جناب میرزا یونس خان – (هوالله)
ای ثابت بر پیمان نامه شما رسید از تفصیل یحیائیها اطلاع حاصل گردید سبب جمیع اینها اختلاف احباست… حال باید محاججه این گونه امور را کنار گذاشت حال این امور هر قسم پیش آمد خوش است بعد درست میشود اکنون باید به جوهر کار پرداخت و با سیاسیون مراوده کرد و حقیقت حال بهائیان را بیان نمود.. از پیش به شما مرقوم گردید که احبا باید به نهایت جهد و کوشش سعی بلیغ نمایند که نفوسی از بهائیان از برای مجلس ملت انتخاب گردد (8).. ابدا فرصت ندارم مجبور بر اختصارم عفو فرمائید و علیک البهاء الابهی ع ع فدائی درگاه حضرت مولی الوری علی اکبر المیلانی استنساخ نمود فی شهر رمضان 1329
اکنون ملاحظه شود که به فاصله چهار سال چگونه لحن آقا تغییر کرده که در آن جا مریدان را از مداخله در سیاسیت حتی تفوه بر آن منع نموده به اطاعت سریر سلطنت قاجار توصیه میکرد و در این جا که نفود روسها خنثی مانده و محمدعلی میرزا خلع شده و دار الشوری برقرار گشته و دری دیگر برای افندی باز گشته و میخواهد خود را به انگلیسها نزدیک کند چگونه همه فسادها را به یحیائیها نسبت داده خویش را طرفدار مشروطیت ایران قلمداد مینمایند تا اگر بتواند چند نفر از مریدان خود را در مجلس شوری داخل
نماید؟! آری مریدان هم برای این کار کوشیدند و یکی دو نفر از بهائیان غیر مشهور را داخل کردند ولی نتوانستند بهائی مشهوری را به طور علنی و رسمی به وکالت مجلس برسانند
1) یعنی ملا علی اکبر شهمیرزادی که در نظر او حضرت دوبل است!.
2) حاجی سید تقی از اهل منشاد یزد سید گدائی بود که افندی او را راپرتچی خود ساخته بود شریک این کمپانی شده بود.
3) زمین طهران.
4) آیا هر انقلابی عاقبت مبدل به سکوت نمیشود؟ این غیبگوئی مانند آن است که کسی بگوید این باران شدید بالاخره میایستد!.
5) محمدعلی شاه قاجار.
6) گفتهی بهاء منظور است که آنهم نصی در میان نیست! و دروغ محض است.
7) مقصود محمدعلی میرزا قاجار است.
8) مقصود وکالت دارالشورای ملی است!.