جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قسمتی از نامه‏ی غلامباشی

زمان مطالعه: 7 دقیقه

در قزوین پسر وزیر میرزا موسی با عده‏یی سوار و کدخدا باستقبال ما آمده با تشریفات خاصی که در خور مقام او باشد (مقصود عزیز خان) وارد شهر شدیم در اینجا چاپار امیر فرمانی مبنی بر لزوم اقدامات مؤثر و خاتمه دادن اوضاع زنجان و ماندن در محل تا اتمام کار تسلیم مشار الیه کرد. مقوعی که ما به سلطانیه (1) رسیدیم مورد استقبال افسران ارشد

قوای نظامی که در زنجان متمرکز بودند قرار گرفتیم آنان از حاکم تبریز محمد خان گله فراوان داشتند و اظهار می‏کردند که بدون وجود او تاکنون قضایای زنجان خاتمه پذیرفته بود.

در روز جمعه سیزدهم ماه از سلطانیه حرکت و وارد زنجان شدیم حاکم زنجان اصلان خان و بگلربگی تبریز محمد خان و سران نظامی باستقبال ما آمدند در اینجا آژدان باشی با حالت اعتراضی سرداران را مخاطب قرار داد و گفت شما خجالت نمی‏کشید از آنکه مدت پنج ماه است شخص ملایی را محاصره کرده و هنوز نتوانستید او را دستگیر کنید من فردا او را وادار به تسلیم خواهم کرد آژدان باشی نامه‏یی گله آمیز به ملا محمد نوشته و او را بعلت قیام بر ضد شاه سرزنش کرده و باو پیشنهاد کرده بود با او به تهران بیاید و وعده داده بود که از شاه و امیر عفو او را بدست خواهد آورد. این نامه بوسیله نجف قلی خان از اهل ایروان برای او فرستاده شده بود لیک ملا محمد علی به پیشنهادهای آژدان باشی جواب رد فرستاده بود. عزیز خان (آژدان باشی) برای مرتبه‏ی دوم همان قاصد را نزد او فرستاده و تهدید کرده بود که اگر تسلیم نشود کلیه دارایی و زنان او نصیب سربازهای دولتی خواهند شد لیک ملا محمد علی در جواب گفته بود: من خود پادشاه هستم هر چه از دستت برمی‏آید بکن.

در روز چهار شنبه آژدان باشی قوای خود را در اطراف زنجان صف آرائی کرده و بار دیگر از ملا محمد علی خواستار تسلیم شد ولی آن اقدام هم مؤثر واقع نشد. سرانجام روز یکشنبه عزیز خان پس از دعوت لشکریان برشادت فرمان حمله را صادر کرد و توپها همگی بصدا

در آمدند لیک بمحض آنکه سربازها به سنگرها نزدیک شدند 10 نفر از آنها کشته و بقیه فرار اختیار کردند. عزیز خان برای مرتبه دوم فرمان حمله صادر کرده اما چون از نتیجه کارزار ناامید شد سوار بر اسب شده در حالی که به سربازها تأکید می‏کرد که باید در عرض دو روز زنجان را فتح کرد از محل دور شد. پس از حرکت آژدان باشی سربازان از ادامه‏ی حمله (از ترس) منصرف شدند در این موقع سه چهارم شهر در تصرف سربازها فقط یک چهارم شهر در دست ملا محمد علی بود. خانه‏هایی که در نواحی متصرفی سربازها بود تمام مخروب و چوب و تخته آنها بوسیله سربازها بفروش رسیده بود.

در بازدیدی که از لشکریان شاهی بعمل آمده معلوم شده است که از موقع ورود به زنجان تاکنون تلفات از 500 و زخمی از 200 نفر تجاوز می‏کند چادری نیست که در آن سرباز زخمی وجود نداشته باشد کلیه بابیهائی را که دستگیر می‏کردند بحضور آژدان باشی آورده و سربازان آنان را بقتل می‏رسانیدند در موقع مسافرت در هر منزل (ایستگاه – توقفگاه) برای آژدان باشی هدایای زیادی (قاطر – شال – نقدینه) می‏آوردند و روی همرفته عایدات سرشاری نصیب او می‏شود.

سند شماره‏ی 18

پرونده‏ی شماره 133 تهران صفحه‏ی 572 گزارش سفیر دولگوروکی سناوین تهران 6 اکتبر 1850 شماره‏ی 78

بعقیده اینجانب بسیار بجا بود که دولت قضایای زنجان را جدی‏تر تلقی می‏کرد. اکنون در حدود 5 ماه می‏گذرد که بابیان با بهترین سربازان

شاهی که تعدادشان به 6000 می‏رسد مشغول جنگ می‏باشند و محمد خان که سه چهارم شهر را در تصرف دارد نتوانسته است محله‏یی را که بابیان سنگر بندی کرده‏اند و با رشادت و شجاعت خارق العاده‏یی از آن دفاع می‏کنند، فتح کند.

گفته می‏شود که بگلربگی سابق تبریز شخص شجاعی نیست و سربازانی که تحت فرمان او می‏باشند دارای روحیه‏ی فوق العاده ضعیفی بوده و کاری از پیش نمی‏برند.

در اینجا باین موضوع هیچ توجه ندارند که در مسائل مذهبی و مسلکی قضایا را همیشه نمی‏توان با بکار بردن قوای نظامی حل کرد بلکه قسمتی محتاج تعمق و سیاست بیشتری است.

سند شماره‏ی 19

پرونده‏ی شماره‏ی 134 تهران 1850 گزارش سفیر دو لگوروکی به سناوین تهران 26 اکتبر 1850 شماره‏ی 81

بابیان هنوز با شدت سابق مشغول نبرد می‏باشند و طبق اطلاعاتی که بدست ما رسیده (از زنجان) سرتیب فرخ خان که از کرمانشاه مأموریت پیدا کرده بود بزنجان نزد بیگلربگی برود گرفتار بابیان شده و این فاناتیکها او را آتش زده سوزانده‏اند تعداد بابیها را در زنجان در حال حاضر در حدود 300 نفر می‏دانند این اوضاع ناگوار وزرای شاه را مجبور کرده است که دو هنگ تازه نفس بفرماندهی پسر عزیز خان بزنجان فرستاده شود و احتمال می‏رود که قوائی که در آنجا فعلا هستند فراخوانده شوند شاید بعلت آنکه در وفاداری آنان تردید حاصل شده باشد.

سند شماره‏ی 20

پرونده‏ی شماره‏ی 134 تهران 1850 صفحه‏ی 99 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین تهران 9 نوامبر 1850 شماره‏ی 84

برای قلع و قمع بابیان بتازگی قوای جدید بزنجان فرستاده شده. اخیرا حاکم این شهر امیر اصلان خان برادر مادر شاه را متهم ساخته‏اند که رفتار بی‏رویه او باعث شده است که بابیان در مقابل قوای شاهی باین سرسختی مقاومت کنند.

سند شماره 21

پرونده‏ی شماره 134 تهران 1850 صفحه‏ی 277 و 226 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین تهران 26 دسامبر 1850 شماره‏ی 26 به اغتشاشات زنجان خاتمه داده شده است. پس از تقریبا 6 ماه محاصره قوای نظامی موفق شده‏اند کانون شورش را خاموش کنند بابیان تا سر حد امکان از خود دفاع می‏کرده‏اند و آخرین نفرات آنان حدود بیست نفر بوده‏اند و در یک زیر زمین مخفی شده بودند که آنان را نیز قطعه قطعه کرده‏اند. صرفنظر از مخارج مادی این نبرد برای ایران بقیمت جان 1500 نفر سرباز تمام شده است.

سند شماره‏ی 22

پرونده‏ی شماره‏ی 129 تهران 1851 صفحه‏ی 156 گزارش سفیر دولگوروکی به وزیر امور خارجه نسلرود 20 فوریه 1851 شماره‏ی 12

این طور به نظر می‏رسد که بعد از واقعه‏ی زنجان بابیان باز ساکت نشده

و خوف بدل آنان راه پیدا نکرده و در صدد تهیه‏ی شورش و اغتشاش جدیدی می‏باشند و دولت که نسبت بآنان هیچگونه شفقتی را جایز نمی‏داند برای از بین بردن آنان از هر وسیله بشود استفاده می‏کند عده‏یی زیاد از آنان را اخیرا در شهر بقتل رسانده‏اند و با وجودی که در موقع مجازات از عقیده خود کتمان کرده‏اند بآنان رحم نکرده و در میدان ارک مقتولشان ساخته‏اند.

سند شماره 23

پرونده‏ی شماره‏ی 1582 تهران صفحه 501 – 503 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین مریم آباد 11 اوت 1852 شماره‏ی 55

اینجانب قبلا نیز متذکر شده بودم که مسائل مذهبی را در میدان جنگ نمی‏توان حل کرد. همان طوری که انتظارش می‏رفت نه کشتار مازندران و نه قضیه زنجان هیچکدام در حرارت پیروان این فرقه تأثیری نکرده و اخیرا بمناسبت سوء قصدی که نسبت به شاه شده دولت کلیه‏ی افراد منتسب باین فرقه را تعقیب و زندانی می‏کند و طبق اطلاعاتی که بدست آمده عده‏یی زیاد از آنان در تهران مخفی می‏باشند که در بین آنان از هر طبقه وجود دارد (حتی افراد درباری)

دولت مدعی است که اسامی کلیه‏ی اشخاصی که در قضیه سوء قصد سوم اوت شرکت داشته‏اند بخوبی می‏داند و اطلاع حاصل کرده است که 4 نفر از آنان مدت یک ماه است در زرگنده بطور پنهانی بسر می‏برند و وزارت امور خارجه بوسیله نامه‏یی از اینجانب تقاضا کرده بود که اجازه داده

شود در این دهکده به تفتیش بپردازند. من بلافاصله به غلامباشی دستور دادم که با مأمورین دولتی در این امر همکاری و (ضمنا نظارت) کند و پس از جستجو موفق به دستگیری یکی از آنان که نامشان در لیست قید شده بود گشته و دستگیری شخص نامبرده کمک کرده به دستگیری دو نفر دیگر که در اوین (یک فرسنگی زرگنده) مخفی شده بودند نفر چهارم از قرار معلوم از اقوام میرزای (منشی) سفارت می‏باشد و چون معلوم شد که شخص نامبرده (منشی) از بابیان است و تبعه دولت ایران می‏باشد و از کارمندان رسمی ما نیست بدست دولت ایران سپرده شد.

دو نفری را که در اوین دستگیر کرده بودند شبانه به زرگنده آورده و در خانه یکی از مستخدمین ما جای دادند. فراشهای شاه حاضر نبودند این دو نفر را بلافاصله به نیاوران روانه کنند و اظهار می‏داشتند که در راه ممکن است مورد حمله قرار گیرند من اصرار کردم که آنان را ببرند و برای حفاظت ده سرباز و یک افسر جزء از قوای انتظامی ایرانی سفارت در اختیار آنان گذاردم.

مدت زمانی است که در تهران یک زن بابی تحت نظر رئیس نظمیه محبوس می‏باشد گفته می‏شود که با وجود محدودیتهائی که برای او قائل بودند او با وسائلی موفق می‏شود همکیشان خود را دور خود جمع کند و سرانجام زن نامبرده را در باغی در حضور آژدان باشی خفه نمودند و چهار نفر دیگر از بابیان را از وسط شقه کرده‏اند. در بدن آنان شمعهای روشن داخل کرده و در این حال آنها را در شهر می‏گرداندند. این بدبختها در حالی که بشاه ناسزا می‏گفتند اظهار شادمانی می‏کردند که باین ابهت و

جلال جان می‏دهند.

هیچکس جرأت ندارد از دولت و حتی از شاه خواستار عدالت و رسیدگی برای تعیین گناهکار و بی‏گناه بشود و در موقع مجازات هیچ فرقی بین آنانی که در سوء قصد دخالت داشته‏اند و آنانی که مشهور به بابی بودن هستند نمی‏گذاردند و این طرز داوری و فاناتیزم بابیها را بیشتر تحریک خواهد کرد و بدین ترتیب شاه در معرض خطر بیشتری قرار خواهد گرفت.

سند شماره‏ی 24

پرونده‏ی شماره 158 تهران 1852 صفحه‏ی 509 و 508 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین مریم آباد 12 اوت شماره‏ی 56

دولت ایران سه روز قبل به سانک پطرزبورک قاصدی اعزام داشته است که حامل خبر سلامتی شاه (جان بسلامت بدر بردن از سوء قصد) می‏باشد کشتار فجیعی که بعد از واقعه سوء قصد در تهران شروع شد و مناظر دلخراشی که من شاهد آن بودم مرا بر آن داشت که شخصا نزد میرزا آقا خان رفته تا باو بفهمانم خاتمه دادن باین قضایا بمنفعت شاه می‏باشد و اگر مجازاتی در کار هست لااقل قبلا رسیدگی بشود و بین شرکت کنندگان در سوء قصد و آنان که فقط اصول باب را تبلیغ می‏کنند و فرقی گذاشته شود من مخصوصا این نکته را متذکر شدم که برای شخص پادشاه خیلی خطرناک است که جلوی کشتار دسته جمعی در ملاء عام را نمی‏گیرد و او نباید مرتکب قتل بشود فقط به اتکای آنکه هر کس را می‏خواهد می‏تواند

مجازات کند، صدر اعظم (میرزا آقا خان) با نظریات و عقیده اینجانب کاملا همراه است اما اعتراف کرده که قادر نیست جلو خشم شاه را بگیرد و محرک انتقام جوئی را مادر شاه و حاجی علی خان فراشباشی معرفی کرده تاکنون تعداد بابیانی را که بقتل رسانده‏اند به 9 نفر می‏رسد و تصمیم دارند عده‏ی زیادی از بابیان را بین مأمورین متنفذ دربار و نظامیان و علماء تقسیم کنند تا آنان بدست خود بابیان را بقتل برسانند.

سند شماره‏ی 25

پرونده‏ی شماره 158 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین تهران 1852 صفحه‏ی 17 -608 سپتامبر 1852 شماره‏ی 66

بابیان آنچه من از اظهارات امام جمعه درک کردم با اصول اسلام مخالف بوده و آنها را رد می‏کنند و ضمنا در سیاست مدعی شاه مملکت می‏باشند. آنان در صدد تأسیس دیانت جدیدی هستند و طرفدار تقسیم اموال (بطور تساوی) بوده و می‏توان اهداف و مقاصد سیاسی و اجتماعی آنان را تشبیه به کمونیستهای اروپا کرد. (2).


1) شاید سلیمانیه باشد. سلطانیه صحیح است بین خرم دره و زنجان قرار گرفته و گنبد معروف مقبره‏ی سلطان محمد خدا بنده در آنجا قرار دارد.

2) این بیست و پنج سند از کتاب ایوانف نهضت بابیت در ایران «از صفحه 143 – 159» ترجمه شده است. اصل کتاب بزبان روسی در مسکو در سال 1939 بطبع رسیده و گزارش‏های سفیر روسیه در ایران از آرشیو وزارت امور خارجه استخراج شده است اصل گزارش‏های سفیر بزبان فرانسه بوده است. در مجله پیام نوین سال دوم شماره نهم خرداد 1339 چاپ تهران در زیر عنوان آثار مؤلفین روس درباره ایران چنین ثبت است: ایوانوف م. س شورش بابیان در ایران «سال‏های 1852 – 1848» مسکو لنینگراد نشریه فرهنگستان علوم ا. ج. ش س جلد 30.