در قزوین پسر وزیر میرزا موسی با عدهیی سوار و کدخدا باستقبال ما آمده با تشریفات خاصی که در خور مقام او باشد (مقصود عزیز خان) وارد شهر شدیم در اینجا چاپار امیر فرمانی مبنی بر لزوم اقدامات مؤثر و خاتمه دادن اوضاع زنجان و ماندن در محل تا اتمام کار تسلیم مشار الیه کرد. مقوعی که ما به سلطانیه (1) رسیدیم مورد استقبال افسران ارشد
قوای نظامی که در زنجان متمرکز بودند قرار گرفتیم آنان از حاکم تبریز محمد خان گله فراوان داشتند و اظهار میکردند که بدون وجود او تاکنون قضایای زنجان خاتمه پذیرفته بود.
در روز جمعه سیزدهم ماه از سلطانیه حرکت و وارد زنجان شدیم حاکم زنجان اصلان خان و بگلربگی تبریز محمد خان و سران نظامی باستقبال ما آمدند در اینجا آژدان باشی با حالت اعتراضی سرداران را مخاطب قرار داد و گفت شما خجالت نمیکشید از آنکه مدت پنج ماه است شخص ملایی را محاصره کرده و هنوز نتوانستید او را دستگیر کنید من فردا او را وادار به تسلیم خواهم کرد آژدان باشی نامهیی گله آمیز به ملا محمد نوشته و او را بعلت قیام بر ضد شاه سرزنش کرده و باو پیشنهاد کرده بود با او به تهران بیاید و وعده داده بود که از شاه و امیر عفو او را بدست خواهد آورد. این نامه بوسیله نجف قلی خان از اهل ایروان برای او فرستاده شده بود لیک ملا محمد علی به پیشنهادهای آژدان باشی جواب رد فرستاده بود. عزیز خان (آژدان باشی) برای مرتبهی دوم همان قاصد را نزد او فرستاده و تهدید کرده بود که اگر تسلیم نشود کلیه دارایی و زنان او نصیب سربازهای دولتی خواهند شد لیک ملا محمد علی در جواب گفته بود: من خود پادشاه هستم هر چه از دستت برمیآید بکن.
در روز چهار شنبه آژدان باشی قوای خود را در اطراف زنجان صف آرائی کرده و بار دیگر از ملا محمد علی خواستار تسلیم شد ولی آن اقدام هم مؤثر واقع نشد. سرانجام روز یکشنبه عزیز خان پس از دعوت لشکریان برشادت فرمان حمله را صادر کرد و توپها همگی بصدا
در آمدند لیک بمحض آنکه سربازها به سنگرها نزدیک شدند 10 نفر از آنها کشته و بقیه فرار اختیار کردند. عزیز خان برای مرتبه دوم فرمان حمله صادر کرده اما چون از نتیجه کارزار ناامید شد سوار بر اسب شده در حالی که به سربازها تأکید میکرد که باید در عرض دو روز زنجان را فتح کرد از محل دور شد. پس از حرکت آژدان باشی سربازان از ادامهی حمله (از ترس) منصرف شدند در این موقع سه چهارم شهر در تصرف سربازها فقط یک چهارم شهر در دست ملا محمد علی بود. خانههایی که در نواحی متصرفی سربازها بود تمام مخروب و چوب و تخته آنها بوسیله سربازها بفروش رسیده بود.
در بازدیدی که از لشکریان شاهی بعمل آمده معلوم شده است که از موقع ورود به زنجان تاکنون تلفات از 500 و زخمی از 200 نفر تجاوز میکند چادری نیست که در آن سرباز زخمی وجود نداشته باشد کلیه بابیهائی را که دستگیر میکردند بحضور آژدان باشی آورده و سربازان آنان را بقتل میرسانیدند در موقع مسافرت در هر منزل (ایستگاه – توقفگاه) برای آژدان باشی هدایای زیادی (قاطر – شال – نقدینه) میآوردند و روی همرفته عایدات سرشاری نصیب او میشود.
سند شمارهی 18
پروندهی شماره 133 تهران صفحهی 572 گزارش سفیر دولگوروکی سناوین تهران 6 اکتبر 1850 شمارهی 78
بعقیده اینجانب بسیار بجا بود که دولت قضایای زنجان را جدیتر تلقی میکرد. اکنون در حدود 5 ماه میگذرد که بابیان با بهترین سربازان
شاهی که تعدادشان به 6000 میرسد مشغول جنگ میباشند و محمد خان که سه چهارم شهر را در تصرف دارد نتوانسته است محلهیی را که بابیان سنگر بندی کردهاند و با رشادت و شجاعت خارق العادهیی از آن دفاع میکنند، فتح کند.
گفته میشود که بگلربگی سابق تبریز شخص شجاعی نیست و سربازانی که تحت فرمان او میباشند دارای روحیهی فوق العاده ضعیفی بوده و کاری از پیش نمیبرند.
در اینجا باین موضوع هیچ توجه ندارند که در مسائل مذهبی و مسلکی قضایا را همیشه نمیتوان با بکار بردن قوای نظامی حل کرد بلکه قسمتی محتاج تعمق و سیاست بیشتری است.
سند شمارهی 19
پروندهی شمارهی 134 تهران 1850 گزارش سفیر دو لگوروکی به سناوین تهران 26 اکتبر 1850 شمارهی 81
بابیان هنوز با شدت سابق مشغول نبرد میباشند و طبق اطلاعاتی که بدست ما رسیده (از زنجان) سرتیب فرخ خان که از کرمانشاه مأموریت پیدا کرده بود بزنجان نزد بیگلربگی برود گرفتار بابیان شده و این فاناتیکها او را آتش زده سوزاندهاند تعداد بابیها را در زنجان در حال حاضر در حدود 300 نفر میدانند این اوضاع ناگوار وزرای شاه را مجبور کرده است که دو هنگ تازه نفس بفرماندهی پسر عزیز خان بزنجان فرستاده شود و احتمال میرود که قوائی که در آنجا فعلا هستند فراخوانده شوند شاید بعلت آنکه در وفاداری آنان تردید حاصل شده باشد.
سند شمارهی 20
پروندهی شمارهی 134 تهران 1850 صفحهی 99 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین تهران 9 نوامبر 1850 شمارهی 84
برای قلع و قمع بابیان بتازگی قوای جدید بزنجان فرستاده شده. اخیرا حاکم این شهر امیر اصلان خان برادر مادر شاه را متهم ساختهاند که رفتار بیرویه او باعث شده است که بابیان در مقابل قوای شاهی باین سرسختی مقاومت کنند.
سند شماره 21
پروندهی شماره 134 تهران 1850 صفحهی 277 و 226 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین تهران 26 دسامبر 1850 شمارهی 26 به اغتشاشات زنجان خاتمه داده شده است. پس از تقریبا 6 ماه محاصره قوای نظامی موفق شدهاند کانون شورش را خاموش کنند بابیان تا سر حد امکان از خود دفاع میکردهاند و آخرین نفرات آنان حدود بیست نفر بودهاند و در یک زیر زمین مخفی شده بودند که آنان را نیز قطعه قطعه کردهاند. صرفنظر از مخارج مادی این نبرد برای ایران بقیمت جان 1500 نفر سرباز تمام شده است.
سند شمارهی 22
پروندهی شمارهی 129 تهران 1851 صفحهی 156 گزارش سفیر دولگوروکی به وزیر امور خارجه نسلرود 20 فوریه 1851 شمارهی 12
این طور به نظر میرسد که بعد از واقعهی زنجان بابیان باز ساکت نشده
و خوف بدل آنان راه پیدا نکرده و در صدد تهیهی شورش و اغتشاش جدیدی میباشند و دولت که نسبت بآنان هیچگونه شفقتی را جایز نمیداند برای از بین بردن آنان از هر وسیله بشود استفاده میکند عدهیی زیاد از آنان را اخیرا در شهر بقتل رساندهاند و با وجودی که در موقع مجازات از عقیده خود کتمان کردهاند بآنان رحم نکرده و در میدان ارک مقتولشان ساختهاند.
سند شماره 23
پروندهی شمارهی 1582 تهران صفحه 501 – 503 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین مریم آباد 11 اوت 1852 شمارهی 55
اینجانب قبلا نیز متذکر شده بودم که مسائل مذهبی را در میدان جنگ نمیتوان حل کرد. همان طوری که انتظارش میرفت نه کشتار مازندران و نه قضیه زنجان هیچکدام در حرارت پیروان این فرقه تأثیری نکرده و اخیرا بمناسبت سوء قصدی که نسبت به شاه شده دولت کلیهی افراد منتسب باین فرقه را تعقیب و زندانی میکند و طبق اطلاعاتی که بدست آمده عدهیی زیاد از آنان در تهران مخفی میباشند که در بین آنان از هر طبقه وجود دارد (حتی افراد درباری)
دولت مدعی است که اسامی کلیهی اشخاصی که در قضیه سوء قصد سوم اوت شرکت داشتهاند بخوبی میداند و اطلاع حاصل کرده است که 4 نفر از آنان مدت یک ماه است در زرگنده بطور پنهانی بسر میبرند و وزارت امور خارجه بوسیله نامهیی از اینجانب تقاضا کرده بود که اجازه داده
شود در این دهکده به تفتیش بپردازند. من بلافاصله به غلامباشی دستور دادم که با مأمورین دولتی در این امر همکاری و (ضمنا نظارت) کند و پس از جستجو موفق به دستگیری یکی از آنان که نامشان در لیست قید شده بود گشته و دستگیری شخص نامبرده کمک کرده به دستگیری دو نفر دیگر که در اوین (یک فرسنگی زرگنده) مخفی شده بودند نفر چهارم از قرار معلوم از اقوام میرزای (منشی) سفارت میباشد و چون معلوم شد که شخص نامبرده (منشی) از بابیان است و تبعه دولت ایران میباشد و از کارمندان رسمی ما نیست بدست دولت ایران سپرده شد.
دو نفری را که در اوین دستگیر کرده بودند شبانه به زرگنده آورده و در خانه یکی از مستخدمین ما جای دادند. فراشهای شاه حاضر نبودند این دو نفر را بلافاصله به نیاوران روانه کنند و اظهار میداشتند که در راه ممکن است مورد حمله قرار گیرند من اصرار کردم که آنان را ببرند و برای حفاظت ده سرباز و یک افسر جزء از قوای انتظامی ایرانی سفارت در اختیار آنان گذاردم.
مدت زمانی است که در تهران یک زن بابی تحت نظر رئیس نظمیه محبوس میباشد گفته میشود که با وجود محدودیتهائی که برای او قائل بودند او با وسائلی موفق میشود همکیشان خود را دور خود جمع کند و سرانجام زن نامبرده را در باغی در حضور آژدان باشی خفه نمودند و چهار نفر دیگر از بابیان را از وسط شقه کردهاند. در بدن آنان شمعهای روشن داخل کرده و در این حال آنها را در شهر میگرداندند. این بدبختها در حالی که بشاه ناسزا میگفتند اظهار شادمانی میکردند که باین ابهت و
جلال جان میدهند.
هیچکس جرأت ندارد از دولت و حتی از شاه خواستار عدالت و رسیدگی برای تعیین گناهکار و بیگناه بشود و در موقع مجازات هیچ فرقی بین آنانی که در سوء قصد دخالت داشتهاند و آنانی که مشهور به بابی بودن هستند نمیگذاردند و این طرز داوری و فاناتیزم بابیها را بیشتر تحریک خواهد کرد و بدین ترتیب شاه در معرض خطر بیشتری قرار خواهد گرفت.
سند شمارهی 24
پروندهی شماره 158 تهران 1852 صفحهی 509 و 508 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین مریم آباد 12 اوت شمارهی 56
دولت ایران سه روز قبل به سانک پطرزبورک قاصدی اعزام داشته است که حامل خبر سلامتی شاه (جان بسلامت بدر بردن از سوء قصد) میباشد کشتار فجیعی که بعد از واقعه سوء قصد در تهران شروع شد و مناظر دلخراشی که من شاهد آن بودم مرا بر آن داشت که شخصا نزد میرزا آقا خان رفته تا باو بفهمانم خاتمه دادن باین قضایا بمنفعت شاه میباشد و اگر مجازاتی در کار هست لااقل قبلا رسیدگی بشود و بین شرکت کنندگان در سوء قصد و آنان که فقط اصول باب را تبلیغ میکنند و فرقی گذاشته شود من مخصوصا این نکته را متذکر شدم که برای شخص پادشاه خیلی خطرناک است که جلوی کشتار دسته جمعی در ملاء عام را نمیگیرد و او نباید مرتکب قتل بشود فقط به اتکای آنکه هر کس را میخواهد میتواند
مجازات کند، صدر اعظم (میرزا آقا خان) با نظریات و عقیده اینجانب کاملا همراه است اما اعتراف کرده که قادر نیست جلو خشم شاه را بگیرد و محرک انتقام جوئی را مادر شاه و حاجی علی خان فراشباشی معرفی کرده تاکنون تعداد بابیانی را که بقتل رساندهاند به 9 نفر میرسد و تصمیم دارند عدهی زیادی از بابیان را بین مأمورین متنفذ دربار و نظامیان و علماء تقسیم کنند تا آنان بدست خود بابیان را بقتل برسانند.
سند شمارهی 25
پروندهی شماره 158 گزارش سفیر دولگوروکی به سناوین تهران 1852 صفحهی 17 -608 سپتامبر 1852 شمارهی 66
بابیان آنچه من از اظهارات امام جمعه درک کردم با اصول اسلام مخالف بوده و آنها را رد میکنند و ضمنا در سیاست مدعی شاه مملکت میباشند. آنان در صدد تأسیس دیانت جدیدی هستند و طرفدار تقسیم اموال (بطور تساوی) بوده و میتوان اهداف و مقاصد سیاسی و اجتماعی آنان را تشبیه به کمونیستهای اروپا کرد. (2).
1) شاید سلیمانیه باشد. سلطانیه صحیح است بین خرم دره و زنجان قرار گرفته و گنبد معروف مقبرهی سلطان محمد خدا بنده در آنجا قرار دارد.
2) این بیست و پنج سند از کتاب ایوانف نهضت بابیت در ایران «از صفحه 143 – 159» ترجمه شده است. اصل کتاب بزبان روسی در مسکو در سال 1939 بطبع رسیده و گزارشهای سفیر روسیه در ایران از آرشیو وزارت امور خارجه استخراج شده است اصل گزارشهای سفیر بزبان فرانسه بوده است. در مجله پیام نوین سال دوم شماره نهم خرداد 1339 چاپ تهران در زیر عنوان آثار مؤلفین روس درباره ایران چنین ثبت است: ایوانوف م. س شورش بابیان در ایران «سالهای 1852 – 1848» مسکو لنینگراد نشریه فرهنگستان علوم ا. ج. ش س جلد 30.