باید متوجه بود که در این موقع مردمان کرمان هم دچار قحط و غلاء و گرانی بودند. بدین معنی که نان از خرواری 15 ریال و بیست ریال بخرواری یکصد ریال که لااقل معادل با هزار تومان امروز بود رسید. بهمین مناسبت چون حاج محمد رحیم خان درصدد جبران امر برآمد و خواست از راه تأمین نان و گوشت و سائر اجناس مورد احتیاج مردم جبران و تألیف قلوبی کند و حاج محمد خان بخوانین امر داد که گندم و آردی
برای خباز خانهی کرمان بقیمت ارزانتر بدهند و بمردم هم گفتند چند نفر را برای نظارت در امر نرخ تعیین کنند باز آن دست مرموز که از هر حادثهیی نتیجه سوء میگیرد و هر پیش آمدی را از منظور اهل منسلخ میکند نگذاشت و فتنه دیگر برپا شد. یعنی رندان که البته بتحریک میرزا مهدی خان کلانتر معزول معرکه آرایی میکردند علی محمد شالباف جوان 17 الی 18 ساله را بنام (علی محمد خان) برای این کار علم کردند (برای تعدیل نرخ) و یک حادثه سه چهار ماهه عجیبی را بظهور رسانیدند تا آن جا که علی محمد خان شالباف دم از استقلال کرمان زد و مرتضی قلی خان والی وقت را مستأصل ساخت و متعاقب آن حوادث شوم دیگر مانند قتل یحیی خان کلانتر و تجدید جنگ محلات شهر کرمان پیش آمد کرد.
مرتضی قلی خان در قلعهی ارک را بروی خود بسته بود و پی در پی حوادث کرمان را بعنوان یک یاغیگری عمومی به پیشگاه شاه وقت جلوه میداد تا بدان حد که نزدیک بود آتش خشم ناصر الدین شاه زبانه کشیده و شدت عمل عجیبی در کرمان نشان دهد و سرانجام کار فقط به تبعید دو نفر نافذ الکلمه یعنی حاج محمد رحیم خان و حاج ابوجعفر پایان یافت.
بعد از اندکی این دو درگذشتند و ریاست شیخیه برای حاج محمد بلا منازع تثبیت شد و موقع آن رسید که جنگ دوم شیخی و بالا سری آغاز گردد.
افسوس که همیشه دین و مذهب آلت اجرای مقاصد دیگر شده و همواره از بین عدهیی خیال گل آلود کردن آب و گرفتن ماهی را دارند.