»و لیس من الحروف المقطعه حرف تنقضی ایامه الا و قائم من بنیهاشم عند انقضائه، ثم قال الالف واحد و اللام ثلاثون و المیم اربعون و الصاد تسعون فذلک مأة و واحد و ستون؛ و نیست حرفی از حروف مقطعه قرآن که بگذرد ایامش مگر اینکه قائمی از بنیهاشم نزد انقضای آن قیام خواهد نمود یعنی هر یک از حروف مقطعه اوائل سور تاریخی است و اشارتی است از برای قیام یکی از بنیهاشم در دوره اسلام پس فرمود الف یکی است و لام سی و میم چهل و صاد نود این جمله یکصد و شصت و یک عدد است.»
چون تعداد کلیه مقطعات اوائل سورههای قرآن بیست و نه است پس بنا به
جمله بالا باید به همان تعداد بنیهاشم قیام کند و حال آنکه تا امروز صدها نفر بنیهاشم قیام نمودهاند مانند ائمه هدی 12 نفر – سلاطین بنیالعباس بغداد و قاهره 54 نفر سلاطین ادارسه مراکش 10 نفر سلاطین فاطمی افریقا 14 نفر – بنیحمود اندلس 9 نفر – صفویه ایران یازده نفر – و صدها اشخاص سادات که قیام بر سلطنت کرده برای یادآوری همین چند خانوار کافیست – ابوالفضل گلپایگانی چون نتوانسته این فقره حدیث را با وقایع تاریخیه مطابقه دهد از شرح و بسط آن خودداری نموده ناچار فرار را بر اظهار اختیار کرده است.