در بهائیت هر کس که دلی را غمگین کند و انسانی را محزون نماید بخاطر این گناه جریمه سنگینی را باید بپردازد. این جریمه نوزده مثقال طلا تعیین شده است!
این محزون ساختن ممکن است به هر وسیله ای مثل جدال و نزاع و زد و خورد یا زخم زبان و تهمت و افترا و تمسخر و… بوقوع پیوندد لیکن باید این جریمه توسط خاطی پرداخت شود. در بادی امر از این همه عطوفت که در بهائیت نسبت به انسانها به عمل آمده شگفت زده می شویم و به تحقیق بیشتر می پردازیم:
متن حکم در اقدس چنین است:
»من یحزن احدا فله ان ینفق تسعه عشر مثقالا من الذهب هذا ما حکم به مولی العالمین«!
هر کس، دیگری را محزون سازد بر او واجب است که نوزده مثقال طلا انفاق کند. این آن چیزی است که مولای جهانیان به آن حکم داده است!
در این حکم تامل می کنیم تا ابعادش را بهتر متوجه شویم:
1- جریمه محزون ساختن یک نفر، نوزده مثقال طلاست که به پول امروز یک میلیون و هشتصد هزار تومان است. لذا هر بهائی که کسی را محزون کند باید این مبلغ را بپردازد.
2- همین بهائی اگر مرتکب فحشاء شود و زنا کند باید نه مثقال طلا یعنی به پول امروز هشتصد هزار تومان بپردازد. پس جریمه زنا کردن هشتصد هزار تومان ولی جریمه محزون ساختن یک میلیون و هشتصد هزار تومان است!
3- جریمه زنا را باید به بیت العدل داد اما در اقدس ذکر نشده که جریمه محزون ساختن را به چه کسی باید پرداخت لذا این گزینه ها مطرح است:
الف: این جریمه هم مثل زنا به بیت العدل پرداخت شود.
ب: این جریمه به خود محزون شده پرداخت شود.
ج: این جریمه به دیگران انفاق شود.
در اینکه کدام گزینه درست است اقدس ساکت است.
4- آیا هر محزون ساختنی مشمول جریمه است؟ گاهی طرف خطائی کرده که باید تنبیه یا محزون شود باز هم باید برای محزون کردن او باید یک میلیون و هشتصد هزار تومان پرداخت نمود؟ اقدس ساکت است.
5- حزن یک امر قلبی است چگونه اندازه گیری می شود؟ از خود طرف باید بپرسیم یا از چهره یا گریه یا ناله اش باید بفهمیم بعد یک میلیون و هشتصد هزار تومان بپردازیم؟!
6- وقتی در یک برخورد کسی را چند بار محزون نمودند باید جریمه را چند برابر نمایند یا همان یک بار کافی است؟!
7- کسی که گروهی را یا یک شهر یا یک ملتی را محزون ساخت به تعداد همه باید جریمه بپردازد؟!
8- آیا پرداخت پول به بیت العدل بابت یک گناه عامل پیشگیری از وقوع جرم می تواند باشد و در جلوگیری از محزون ساختن افراد موثر است!؟
9- اگر کسی توانائی مالی نداشت و دائما افراد را محزون کرد تکلیف او چیست؟!
ظاهرا خود میرزا متوجه این مشکلات شده و زود چاره جوئی کرده است:
»انه قد عفی عنکم فی هذا الظهور»
یعنی این جریمه از شما براداشته شد!!
بهائی می پرسد:
پس فایده ذکر این حکم چیست؟:
آیا با این معاف کردن جریمه، دیگر محزون ساختن مجاز است؟!
آیا اصلا جریمه از ابتدا بی معنا بود و نباید جریمه پرداخت شود؟!
یا در ظهورهای قبلی این حکم جریان داشت ولی در این ظهور برداشته شد؟!
یا اصلا از ابتدا اشتباه کردیم که گفتیم حالا با برداشتنش جبران اشتباه می کنیم؟!
یا این حرف ها فقط مانوری برای ارائه چهره انسان دوستانه بوده و فایده دیگری ندارد؟!
یا…