رابطه علنی و رسمی بهائیان و اسرائیل غاصب به بعد از جنگ جهانی اول بر میگردد و افرادی مانند که عباس افندی، در جنگ جهانی اول، در عکا به جاسوسی برای انگلیس پرداختند مأموران دولت انگلستان در خاک عثمانی به افرادی جاسوس و هماهنگ با نقشه های آنان- مبنی بر تحقق زمینه ی نفوذ و و احیاناً ایجاد – آشوب بسیار نیاز داشتند. شوقی افندی میگوید:
کلنل سرآرنولد باروز کمبل (Kemble colonel sir Arnold barrows) که در آن اوان، سمت جنرال قونسولی دولت انگلستان را در بغداد حائز بود – چون علوّ مقامات حضرت بهاء الله را احساس نمود، شرحی دوستانه به ساحت انور، تقدیم و به طوری که هیکل اطهر، بنفسه الاقدس شهادت داده، قبول حمایت و تبعیت دولت متبوعه خویش را به محضر مبارک پیشنهاد نمود، و در تشرّف حضوری نیز متعهد گردید که هرگاه وجود اقدس، مایل به ارسال پیامی به “ملکه ویکتوریا” باشند، در مخابره ی آن، به دربار انگلستان اقدام نماید. حتی معروض داشت حاضر است ترتیباتی فراهم سازد که محل استقرار وجه اقدم، به هندوستان یا هر نقطه ی دیگر – که مورد نظر مبارک باشد – تبدیل یابد…. (1).
اواخر جنگ جهانی اول – در شرایطی که عثمانیها درگیر جنگ با انگلیس بودند – “آرتور جیمز بالفور” در صفر 1336ق (نوامبر 1917م(، اعلامیه مشهور خود، درباره ی تشکیل “وطن ملی یهود” در فلسطین را صادر کرد. جمال پاشا (فرمانده کل قوای عثمانی(، برای اعدام عبدالبهاء و نابودی مراکز بهایی در عکا و حیفا، تصمیم قطعی گرفته بود. منشأ این تصمیم، روابط پنهانی عبدالبهاء با انگلستان بود که این مطلب را شوقی افندی با صراحت بیان میکند:
جمال پاشا (فرمانده کل قوای عثمانی(، تصمیم گرفت عباس افندی را به جرم جاسوسی اعدام کند. (2) ولی دولت انگلستان به حمایت جدی عباس افندی برخاست و وزارت امور خارجه وقت، جناب لرد بالفور دستور تلگرافی به جنرال آلنبّی در فلسطین صادر و تأکید نمود که جمیع قوا در حفظ و صیانت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشند. (3).
پس از آن خدمات و جاسوسیها، عبدالبهاء از سوی ژنرال آلّنبی (فاتح انگلیسی قدس، در جنگ اول جهانی) به لقب “سِر” (Sir) مفتخر شد و مدال قهرمانی “نایت هود” (Knighthood) را دریافت کرد. (4) عباس افندی هم به شکرانه ی این حمایت در تاریخ 17 دسامبر 1918م دست به دعا برداشته و با چاپلوسی تمام، گفت:
اللهم ان سرادق العدل قد ضربت اطنابها علی هذه الارض المقدسه… و نشکرک و نحمدک… اللهم ایّد الامبراطور الاعظم جورج الخامس عامل انکلیزا بتوفیقاتک الرحمانیه و ادم ظلها الظلیل علی هذا الاقلیم الجلیل…؛
بارالها! سراپرده ی عدالت، در این سرزمین برپا شده است… و تو را شکر و سپاس میگوییم… پروردگارا! امپراطور بزرگ، ژرژ پنجم، پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانیات مؤید بدار و سایه بلندپایه او را بر این اقلیم جلیل [فلسطین]، پایدار ساز. (5).
عبدالبهاء در برنامه ها و لوحهای دیگر، از تسلط انگلستان بر خاک فلسطین ستایش کرده بود. لرد بالفور به ژنرال آلنبی تأکید کرد با تمام قوا در حفظ و صیانت عبدالبهاء و عائله و دوستان او بکوشد. (6) تمام این حمایتها به این سبب بود که بهائیان مهره ی خوبی برای کمک به یهودیان در استقرار آنها در فلسطین بودند و می توانستند با هم همکاری نزدیکی داشته باشند.
با مرگ عباس افندی و دفن وی در حیفای اسرائیل (1340 ق(، این شهر نزد بهائیان مقدس شده و مرکز تجمع آنان گشت. تشکیلات مرکزی بهائیت در حیفا هیأت نه نفره در مقری بنام بیتالعدل اعظم، رهبری تمام مؤسسات و تشکیلات بهائیان را با توجه به عهده گرفته و پشتیبانی و هدایت کردند.
سفارتخانهها و کنسولگریهای انگلیس در کشورهای خاورمیانه، از مرگ رهبر بهائیان اظهار تأسف و همدردی کردند: وزیر مستعمرات حکومت پادشاه انگلستان “مستر ونیستون چرچیل” (Winston leonard spencer chuchill) به مجرد انتشار خبر مرگ عبدالبهاء، پیامی به صورت تلگراف برای “سر هربرت ساموئل” (Samuel Herbert) (7) صادر کرد و از وی تقاضا نموده مراتب همدردی و تسلیت حکومت انگلستان را به جامعه ی بهایی ابلاغ نماید. (8).
در مراسم تشییع جنازه عبدالبهاء، مقدم بر همه “سر هربرت ساموئل” حرکت میکرد. مأمور سیاسی انگلستان “سر رونالد استورز” درباره ی تشییع جنازه عبدالبهاء میگوید:
ما در رأس مشایعین- که جمعیتی مرکب از کلیه ی مذاهب و ادیان بود- سراشیبی کوه کرمل را با قدم آهسته بالا رفتیم، و این درجه ی اظهار تأسف و احترام مشترک نفوس، با رعایت سادگی فوقالعاده، در خاطر من کاملاً ماند. (9).
1) شوقی افندی، قرن بدیع، ج 2، ص 125، تهران، مؤسسه ملی مطبوعاتی امری.
2) همان، ج 3، ص 291.
3) همان، ص 297.
4) اسماعیل رایین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، مؤسسه تحقیقی رایین، تهران، بیتا، ص 118؛ قرن بدیع، ج 2، ص 214.
5) دکتر یوسف فضایی، تحقیق در تاریخ و عقاید شیخیگری، بابیگری، بهائیگری،… و کسروی گرایی، ص 195، آشیانه کتاب، تهران، 1382ش-، مکاتیب، ج3، ص 347.
6) شوقی افندی، قرن بدیع، ج 3، ص 347.
7) سر هربرت ساموئل (Samuel Herbert(: وی تحصیلات سنتی و مذهبی را در انگلستان گذراند و به علت خوی صهیونیستی و استعماری بسیار قوی اش از طرف دولت انگلستان به عنوان اولین کمیسر عالی در فلسطین انتخاب شد. وی یهودی بود و در سال 1914 م طرحی را برپایه تأسیس یک دولت یهودی ارائه داده بود و خواستار اولویتهایی برای مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. (بهرام افراسیابی- تاریخ جامع بهائیت، ص2-421(.
8) شوقی افندی، قرن بدیع، ج3، ص 321.
9) مجله اخبار امری، ارگان محفل ملی بهائیان ایران، شماره 7و 8 (آبان و آذر 1324(، ص 7.