جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سیری در وادی متشابهات

زمان مطالعه: 3 دقیقه

تمام کتب سماویه و بالاخص قرآن مجید دارای محکمات و متشابهات‏اند چنانکه در سوره آل عمران می‏فرمایند (هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ ما تشابه منه (الایة) محکمات آنانند که معانی آنها متکی به ظاهر است سماء یعنی آسمان. ارض یعنی زمین. شمس یعنی آفتاب. قمر یعنی ماه. جنت یعنی بهشت. (محل مکافات اعمال نیک) جهنم یعنی دوزخ (مرکز مجازات اعمال زشت) الله یعنی خدائی که موجد کائنات است عبد یعنی بنده مخلوق یعنی آفریده خدا خالق یعنی آفریننده و قس علی هذا مثلا این آیه از محکمات است که در همان سوره آل‏عمران می‏فرماید (ما کان لیشر ان یؤتیه الله الکتاب و الحکم و النبوة ثم یقول اللناس کونوا عبادا لی من دون الله (الایة)

نباید آن بشری که خدا وی را کتاب و حکم و نبوت داده باشد به مردم بگوید که بندگان باشید مرا بدون خدا! (انتهی)

اگر بهائیان به قرآن معتقد باشند همین یک آیه محکم را که قابل هیچ‏گونه تعبیری نیست کافی خواهند شمرد برای بطلان بهاء چه او در اغلب کلمات خود خاصه در کلمات مکنونه عربی و فارسی و لوح حاج میرزا احمد کرمانی و بسیار دیگر خطاب به اغنام خود کرده می‏گوید (ای بندگان من) و نسبت بندگی خدا را از ایشان برداشته و به خود نسبت داده حتی در کلمات مکنونه می‏گوید ای فرزند کنیز من و بیشتر زنان را آن یا امتی (ای کنیز من) خطاب نموده و در اقدس

و مبین و الواح دیگر در مواقع کثیره آن یا عبادی خطاب کرده (1) در حالتی‏که خدا در قرآن در آیه مذکوره تصریح فرموده که اگر کسی دارای حکمت و نبوت باشد خطاب (ای بندگان من) نمی‏کند پس همین یک آیه کافی است برای اینکه بدانیم بهاء دارای نبوت حتی حکمت هم نیست و دلیل فلسفی آن هم روشن است آن کس که بر اسرار خلفت آگاه است می‏داند که انسان اعلی و اجل از آن است که بنده‏ی انسانی دیگر شود و اسرار کون اعظم از آن است که کسی اظهار اطلاع و احاطه‏ی از آن نماید.

اما متشابهات آیاتی هستند که معانی آنها پوشیده و محتاج به تعبیر و تأویل است و به نص کریمه (لا یعلم تأویمه الا الله و الراسخون فی العلم) عالم به تأویل آن گونه آیات فقط خدا (نه میرزا خدا) و راسخین در علم باید باشد (نه ثابتین بر جهل) و اگر کسی خود را راسخ در علم شمرد اول باید مقام عصمت و علم خود را ثابت سازد سپس به تأویل پردازد و گرنه لازم آید که هر فاسق جاهل به صرف ادعا آیات الهیه را که وسیله‏ی حفظ حدود و حقوق بشر است مطابق میل و هوای خود تأویل نماید هرج و مرج و مفسدت تولید شود و تریاقی که معطی حیات بود به سمی که بادی ممات است مبدل گردد.

مثلا این آیات بی شبهه از متشابهات است (یسئل ایان یوم القیمة فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر یقول الانسان یومئذ این المفر) ظاهر معنی این است که سئوال می‏کند چه زمان است روز قیامت پس آن هنگام است که دیده را برق بزند و ماه را خسوف فرا گیرد و آفتاب و ماه با هم جمع شوند آن وقت انسان خواهد گفت امروز گریزگاه کجاست؟

ولی باطن این آیات مستور و استعارات آن جز بر اهلش (خدا و راسخ در علم) بر کسی مکشوف نیست و چندان محل حاجت هم نیست بلکه به حکمت نزدیکتر است که سر این آیات مستور باشد تا ثمره‏ی تنذیر و تبشیری که نتیجه‏ی ارسال رسل و وسیله‏ی صیانت مردم است (از اخلاق ذمیمه» حاصل گردد و از این است که پیروان متشابهات را خدا از اهل زیغه

و ریبه شمرده است (مانند بهائیان)

حال ببینیم بها و بهائیان چه کرده و چه گفته‏اند و چه خدمتی به اخلاق و عقائد بشر کرده‏اند؟ از ابتدا بهاء دری از تأویلات قبیحه‏ی رکیکه بر روی اغنام خود گشوده است که هر قدر مفاسد اخلاق از ایشان ظاهر شده و بشود نتیجه‏ی آن تأویلات بارده است و چون این در باز شد مبلغین او نیز خود را ذیحق برای توسعه‏ی آنگونه تأویلات دانسته کتبا و شفاها هر چه خواسته‏اند دامنه‏ی آن گونه تعبیرات و تأویلات را وسعت داده

در مرتبه‏ی سوم افراد قوم هم هر یک به فراخور فهم و استعداد خود حاشیه بر آن زیاد کرده و کار به جائی کشیده شده است که هر حمال بقال بهائی و هر بچه و کودک و آقا بزرگ و خانم کوچک هم مأول و مفسر شده و هر مزخرف و لاطائلی به زبانش آمده به هم بافته و تحویل امثال و اقران خود داده و چون اکثریت توده را جهال و بی‏سوادانی تشکیل می‏دهند که بر حسب طبیعت بشری هر چه به هوی و هوس نزدیک‏تر است می‏پذیرند لذا چند هزار نفر در این بساط پر مضرت زیست نموده آن اساس به این خرابی را نگاه داشته نمی‏خواهند دست از آن برداند بلکه به توسعه‏ی آن امید دارند حال جلوگیری از تبلیغات آنها به نام صیانت اخلاقی آیا وظیفه‏ی کیست و آیا باید به عملیات آنها خاتمه داد یا نه حرف دیگری است و ما از زمینه توضیحات خود دورتر نمی‏رویم.

بدیهی است قارئین محترم میل دارند به نوع تأویلات حضرات پی برند که مثلا آیه و جمع الشمس و القمر را چگونه تأویل می‏نمایند و آیا موافق عقل و قابل قبول است یا نه؟


1) آن‏های زائده که در نمکدان اشاره شده همین (آن) هاست که از دهان بها بیرون آمده و تماما غلط و بی‏معنی است.