جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سیاست ترکمانی – آقای کتک خورده

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از ابتدائی که میرزای نوری هوای الوهیت بر سرش افتاد سیاست ترکمانی یا آقای کتک خورده را پیش گرفت و شرح آن از این قرار است که دزدهای ترکمان مشهور است که چون از چپاول قافله فارغ می‏شدند نعل اسبهای خود را می‏کشیدند و واژگونه می‏کوبیدند که کسی نتواند بفهمد اینها از کدام راه رفته‏اند و نعل واژگون زدن مشهور شده و حکایت آقای کتک خورده را که متضمن سیاست ترکمانی است به کرات از خود عباس افندی شنیدم و پس از مطالعه دیدم این حکایت عینا در خود و پدرش مصداق دارد. گویند آقائی وارد سر طویله شد و نوکر خود را مورد خطاب و عتاب قرار داد که چرا اسبها را نیکو تیمار نکردی؟ و بالاخره سقط گفتن آغاز کرد نوکر پیمانه صبرش لبریز شده آقا را در میان ذبلها (پهن) دراز کرده کتک کاملی به او زد در آن بین صدای درب طویله بلند شد که کسی وارد می‏شد نوکر از روی سینه آقا برخاسته به کناری ایستاد و حالت مظلومی را به خود داده هر دم می‏گفت ای آقا چه کرده‏ام که این طور مرا می‏زنی؟ آیا سزای خدمات من است که چنین مشلقم می‏سازی؟ آقا دید در حضور شخص ثالث نمی‏تواند حقیقت را بگوید و کتک خوردن خود را اظهار نماید لهذا گرد از لباس و کلاه افشاندن گرفت و نمی‏گفت من چنینم هر نوکری که درست خدمت نکند او را می‏زنم تو می‏خواهی بمان و کتک بخور و الا از پی کار خود برو. عباس افندی آن مضمون را برای عثمانی‏ها درست کرده بود که هر وقت در قضیه‏ای مغلوب شدند یا اتفاقی برایشان افتاد عکس العمل آن را جلوه داده جشن می‏گیرند و به اطراف اعلان فیروزی خود را می‏دهند ولی خود او و پدرش در طول حیات خویش این سیاست ترکمانی را تعقیب نموده همیشه رفتار آقای کتک خورده را سرمشق خود داشتند و طلیعه این سیاست هنگام تبعید شدن از بغداد طلوع نمود که چون بها و اصحابش را در تحت تضییق کشیده به اسلامبول حرکتش دادند به اطراف محرمانه نوشت که بعثت جهری در آن موقع واقع شده و مریدانش را واداشت نگاشتند که جمال مبارک در آن وقت در باغ نجیب پاشا دوازده روز به انزال الواح و آیات پرداخته ندای خود را به مسامع اهل عالم رساندند و بالاخره پس از چندین سال آن ایام را عید رضوان نام نهاده از سی و دوم عید نوروز تا دوازده روز اتباع را به جشن و سرور مأمور کردند در حالتی که آن ایام ایام کتک خوردن این آقا

بوده و حرفی از بعث و الواح نبوده و هر چه گفته شده پس از سالها در مواقع فراغت و حال و بال و از روی ساخت و سازهای شوروی صورت گرفته و بالاخره این سیاست ترکمانی همواره همراه حضرات بوده و تا کنون هم تعقیب می‏شود به قسمی که اگر با دوربین نظر و نظر دوربین در زوایای تواریخشان بنگریم می‏بینیم هر جا افتضاحی رخ داده فوری همانجا را مورد معجزه یا قدرت قرار داده نعل واژگون را سوار کرده‏اند چنانکه در جلد اول شرح لوح ناپلئون را گفتیم که چون عریضه خاضعانه بها ارسال به فرانسه نشد و بر خلاف انتظار او ناپلئون هم مغلوب و منکوب شد فوری لوح قهریه صادر کردند و پیش‏گوئی که از پس‏گوئی هم عقب‏تر بود آغاز نمودند. یا آن که راجع به قضایای اسلامبول پسرش عباس افندی در مقاله سیاح قسمی وانمود کرده که گویا سلطان عبدالعزیز و وزرایش نسبت به مقام این میرزاخدا فوق العاده خاضع و یا اقلا متحیر بوده‏اند در حالتی که به قدری عثمانی‏ها به ایشان در باب عالی به نظر حقارت نگریسته‏اند که از وصف خارج است.